نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 449
طائفه از هر چيز يك
قطعه از آن است.
بعضىها در
آيه(فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ
لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ) گفتهاند: اين كلمه گاهى به يك نفر و بيش از
يك نفر گفته مىشود و بر همين قول آيه(وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ
الْمُؤْمِنِينَ) و آيه(إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ
مِنْكُمْ) را حمل كردهاند.
و طائفه اگر
در معناى جمع استعمال شود، جمع طائف مىباشد، و اگر در معناى مفرد باشد در آن صورت
مىتوان گفت كه اين كلمه، كلمه جمعى است كه بطور كنايه در واحد بكار رفته، و صحيح
هم هست كه بگوئيم طائفة مانند راوية و علامة
و امثال اينها است (كه حرف تاء در آنها علامت تاكيد و كثرت است)[1].
يكى از
مفسرين[2] اين قول
را كه كلمه طائفه بر يكى و دو تاى از مردم نيز اطلاق مىشود هم چنان كه بر سه تا
به بالا اطلاق مىشود، تخطئه كرده، و آن قدر مبالغه كرده كه آن را غلط خوانده است
و حال آنكه هيچ دليلى بر گفتهاش ندارد، و در ماده اين كلمه هيچ عدد معينى قرار
نگرفته و اطلاقش بر يك قطعه از هر چيز خود مؤيد اين است كه در يكى استعمال مىشود.
آيه مورد بحث
نهى مىكند منافقين را از عذر خواهى و اينكه اين عذر خواهى فائده ندارد و لغو است،
براى اينكه شما بعد از ايمانتان كافر شديد و بعد از حكم به كفر، ديگر چه فائدهاى
ممكن است در عذر خواهى بوده باشد.
[مراد از
ايمان منافقين در جمله:(قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ)]
و اينكه
فرمود: بعد از ايمانتان منظور از ايمان منافقين، ايمان ظاهرى آنان
است، يعنى همان تظاهرى كه به ايمان مىكردهاند (و از نظر فقه دين محكوم به
مسلمانى شده بودند)، و گر نه اگر براستى داراى حقيقت ايمان و آن هدايت الهى بودند
ديگر دچار گمراهى نمىشدند، آيه(وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ
الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ) كه در آخر آيات مورد
بحث قرار دارد و بجاى ايمان اسلام را آورده- كه معنايش گفتن شهادتين است- اين معنا
را تاييد مىكند.
ممكن هم هست
بگوئيم يكى از مراتب ايمان، اعتقاد و اذعان خيلى ضعيفى است كه احتمال از بين رفتن
هم دارد، مانند ايمان بيماردلان كه خداى تعالى آنها را در شمار مؤمنين آورده، و آن
وقت ايشان را با منافقين دانسته نه از منافقين، و اگر ما بتوانيم چنين مرتبه ضعيفى
از ايمان را كه قابل زوال باشد فرض كنيم، ديگر چه مانعى دارد افرادى داراى ايمان
باشند و بعد