نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 15
و در الدر المنثور
است كه: طيالسى و بخارى در كتاب ادب المفرد و مسلم و نحاس در كتاب ناسخش و ابن
مردويه و بيهقى در كتاب شعب همگى از سعد بن ابى وقاص روايت كردهاند كه گفت: از
آيات قرآن چهار آيه در شان من نازل شده: اول اينكه مادرم قسم خورده بود كه اعتصاب
غذا نموده و لب به آب و غذا نگشايد تا من از محمد 6 دست بردارم خداوند اين آيه
را نازل كرد:(وَ إِنْ
جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ
صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً).[1] دوم اينكه در جنگ شمشيرى بدست من
افتاد كه خيلى از آن خوشم آمد، به رسول خدا 6 عرض كردم: اين شمشير را به من بده،
آيه نازل شد:(يَسْئَلُونَكَ
عَنِ الْأَنْفالِ).
سوم اينكه
وقتى من مريض شدم رسول خدا 6 به عيادتم آمد، عرض كردم: يا رسول اللَّه! من
مىخواهم مال خودم را تقسيم كنم، آيا مىتوانم به نصف وصيت كنم؟
فرمود: نه،
عرض كردم: به ثلث چطور؟ حضرت ساكت شد، و همين باعث شد كه وصيت به ثلث جايز گرديد.
چهارم اينكه
من با عدهاى از انصار شراب خوردم، و يكى از ايشان با استخوان فك شتر به بينى من
زد، من خدمت رسول خدا 6 آمدم، خداوند حكم حرمت شراب را نازل كرد.[2] مؤلف: اين روايت خالى از اشكال
نيست، اولا براى اينكه جمله(وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ
تُشْرِكَ بِي ...) در ذيل آيه (وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ
بِوالِدَيْهِ )[3] قرار دارد
كه سياقش با اينكه در باره شخص معينى و جهت خاصى نازل شده باشد منافات دارد، علاوه
بر اينكه در ذيل آيه(قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ
عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً
...)[4] گفتيم كه
دستور احسان به پدر و مادر از احكام عامه است كه اختصاص به اين شريعت و آن شريعت ندارد.
و ثانيا براى
اينكه گرفتن شمشير و آن را از رسول خدا 6 درخواست كردن با قرائت يسئلونك
الانفال- از تو انفال مىخواهند مناسبت دارد، نه با قرائت(
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ-) از تو از انفال سؤال مىكنند و توضيحش
در سابق گذشت.
و ثالثا براى
اينكه استقرار سنت بر وصيت به ثلث به آيه قرآن نبوده بلكه به سنت نبوى
[1] و اگر( پدر و مادرت) سر بسرت گذاشتند كه( از ايمان دست
بردارى) و به من شرك بورزى پس آن دو را اطاعت مكن، و با ايشان در دنيا به خوشى و
نيكى مصاحبت كن. سوره لقمان آيه 15