نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 441
مؤلف: اينكه وى اسمش
بلعم و از بنى اسرائيل بوده از غير ابن عباس نيز روايت شده[1]،
و از ابن عباس غير اين هم روايت[2] كردهاند.
[داستانى
كه در روح المعانى در باره شان نزول آيات شريفه: (وَ اتْلُ
عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي ...) نقل كرده است]
و در روح
المعانى در آنجا كه قول به اين را كه، آيه در حق امية بن ابى الصلت ثقفى نازل شده
نقل مىكند، مىگويد: امية بن ابى الصلت كتب قديمه را خوانده و به دست آورده بود
كه خداوند پيغمبرى را خواهد فرستاد، و اميدوار بود بلكه خداوند خود او را مبعوث
كند، در اين ميان سفرى به بحرين كرد و در آنجا مدت هشت سال بماند، در همان اوائل
ورودش به بحرين بعثت خاتم النبيين 6 را شنيده بود، بعد از هشت سال به اتفاق
عدهاى از يارانش به زيارت رسول خدا 6 آمد، رسول خدا 6 او را به اسلام دعوت
فرمود، و سوره يس را بر او تلاوت كرد، وقتى سوره تمام شد اميه از جاى
جست و در حالى كه پاهايش را مىكشيد بيرون آمد، قريش به دنبالش بيرون آمده پرسيدند،
نظر تو در باره اين مرد چيست؟ گفت بايد در بارهاش فكر كنم.[3]
از آنجا به شام رفت و بعد از واقعه جنگ بدر مىخواست تا به مدينه آمده و اسلام
بياورد، و ليكن وقتى در بين راه قضيه بدر را شنيد از تصميم خود برگشت و گفت: اگر
اين مرد پيغمبر بود خويشاوندان خود را نمىكشت، از همان نيمه راه به طرف طائف رفت
و در همانجا بماند تا در گذشت.
خواهرش فارعة
بعد از مرگ برادرش نزد رسول خدا 6 آمد و آن حضرت از خاطرات هنگام وفات برادرش
پرسيد، فارعة عرض كرد: برادرم در هنگام مرگ اين اشعار را سرود: