[اگر ايمان
به خدا قابل استهزاء باشد، عدم ايمان به خدا و پرستش طاغوت بدتر و رسواتر است]
مفسرين گفتهاند
اين آيه دستورى است كه خداوند به نبى خود داده كه وى كفارى را كه دين اسلام را
استهزا مىكردهاند از راه تسليم مؤاخذه نمايد، و در محاوره و استدلال با آنان راه
انصاف را پيش گيرد تا زودتر آنان را قانع و يا ساكت كند، و آن راه اينست كه بگو ما
تسليم گفته شما شده و قبول مىكنيم كه ايمان به خداوند غلط و شر است، ليكن اگر بنا
شود شر و غلط رسوا و استهزا شود نخست بايد چيزى را به باد استهزا گرفت و مسخره
نمود كه از هر شرى بدتر و از هر غلطى غلطتر است و اتفاقا آن غلطتر از هر غلط راه و
روش خود شما است، و به فرضى كه ما گمراه باشيم شما از ما گمراهتريد، براى اينكه
لعنت خداوند شامل حال شما است و مسخ شدگانى به ميمون و خوك از ملت شما و پرستندگان
طاغوت از شمايند، اين همه عيب را در خود ناديده گرفته در پى عيب ماييد؟. با اينكه
عيب ما مؤمنين (به فرض كه ايمان به خداوند عيب شمرده شود) در برابر معايب شما
بسيار ناچيز است.
منظور
از مثوبة در اينجا به معناى ثواب و اجر نيست، بلكه به معناى مطلق
پاداش است، چه خوب و چه بد، و بعيد هم نيست كه كنايه باشد از عاقبت يا صفتى كه
لازم و غير قابل زوال است، كما اينكه از تقييد آن به عند اللَّه- نزد
خداى هم استفاده مىشود زيرا آنچه در نزد خداست ثابت و لا يتغير است و بر
اين معنا خداى متعال هم حكم كرده و فرموده:
(وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ)[1] و فرموده:(لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ)[2] بنا بر اين
چون مثوبت هم از چيزهايى است كه نزد خداوند است پس باقى و دائمى است.
كلمه
ذلك اشاره است به آنچه در مؤمنين باعث نقمت و خردهگيرى كفار شده است، يعنى
ايمان به خدا و آيات خدا و بنا بر اينكه كلمه ذلك اشاره باشد به ايمان
مؤمنين نه به خود آنان، ناگزير بايد گفت در آيه نكتهاى نظير قلب بكار رفته است،
براى اينكه اگر قلب در كار نبود و كلام مستوى بود بايستى گفته مىشد: لعنت و مسخ و
پرستش طاغوت بدتر و در ضلالت شديدتر است از ايمان به خدا و كتب آسمانيش، نه اينكه
گفته شود كسانى را كه خدا لعنت كرده و عدهاى از آنان را بصورت ميمون و خوك مسخ
كرده و كسانى كه طاغوت مىپرستند بدتر و گمراهترند از مؤمنين به خدا. زيرا يا
بايد گفت فلان كس از فلانى بدتر است يا فلان عمل از فلان عمل، و اما گفتن فلان كس
از فلان عمل بدتر است جز با قلب يا موصوف
[1] آنچه در نزد خدا است باقى و زوال ناپذير است. سوره نحل آيه
96.
[2] كسى نيست كه بتواند حكم خدا را برگرداند. سوره رعد آيه 41.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 41