responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 363

تعالى حوادثى كه مى‌داند واقع خواهد شد از آن به لفظ ماضى تعبير مى‌كند[1].

مؤلف: و نيز در همان كتاب از سليمان بن خالد از ابى عبد اللَّه (ع) نظير آن نقل شده، و حاصل آن اين است كه تعبير به صيغه ماضى در حوادثى كه بعدا واقع مى‌شود از جهت علمى است كه خداى تعالى به وقوع حتمى آن دارد و اينگونه تعبيرات در لغت عرب شايع است.

[توضيح اينكه در حديث آمده: خداوند با يك حرف از خلق خود محجوب شده و شرحى در مورد اينكه اسم اعظم خداوند از نوع الفاظ نيست‌]

باز در همان كتاب از جابر جعفى از ابى جعفر (ع) روايت شده كه در تفسير جمله‌(تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ) فرموده: اسم اكبر خدا هفتاد و سه حرف است و خداى تعالى از همه آن حروف به يك حرف از خلق خود محجوب شده و در نتيجه كسى نمى‌داند آنچه را كه در نزد اوست، و هفتاد و دو حرف آن را به آدم داد. و از آدم به ساير انبيا به طور توارث و همچنين تا به عيسى رسيد. و مراد عيسى (ع) از اينكه گفت:(تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي) همين هفتاد و دو حرف از حروف اسم اكبر خدا بود، يعنى تو اين حروف را به من ياد دادى پس تو از آنچه كه من دارم آگاهى، و من از آنچه كه در نزد تو است بى خبرم، زيرا تو با آن يك حرف از خلق خودت نهان شده‌اى، پس احدى را آگهى از آنچه در نفس تو است نيست.[2] مؤلف: به زودى بحث مبسوطى كه ما در باره اسماى حسنى و اسم اعظم در تفسير آيه شريفه‌(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها)[3] داريم خواهد آمد و در آنجا روشن خواهد شد كه اسم اعظم و يا اسم اكبر پروردگار از نوع الفاظ نيست كه از حروف الفبا تركيب شده باشد.

بلكه مراد از اسم در اين موارد چيزى است كه بوسيله الفاظ از آن حكايت مى‌شود، و آن ذات بارى تعالى است از جهت اتصافش به صفت مخصوصى از صفات و وجه مخصوصى از وجوه، پس برگشت اسم لفظى به طورى كه بعدا روشن خواهد شد، به اسم اسم است.

و بنا بر اين، اينكه امام (ع) فرمود: اسم اكبر مركب از هفتاد و سه حرف، و همچنين اينكه در روايات بسيار ديگرى كه در اين باب و به اين مضمون وارد شده كه اسم اعظم مركب از فلان عدد از حروف است يا اينكه در فلان سوره و يا فلان آيات متفرق و پراكنده است همه اينها بياناتى است كه از باب رمز يا تمثيل و به منظور فهماندن مقدارى از حقايق كه قابل‌


[1] تفسير عياشى ط علميه اسلاميه ج 1 ص 351 ح 228.

[2] تفسير عياشى ج 1 ص 351 ح 229 و 230.

[3] سوره اعراف آيه 179.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست