نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 398
مىكند و آيه(وَ لا
يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ...)[1]، به بيانى كه
خواهد آمد به آن اشاره مىكند و اين حكم يعنى حكم رجم همين الان نيز در توراتى كه
در دست يهوديان است در اصحاح بيست و دوم از سفر تثنيه موجود است.
و اما اينكه
فرمود: از بسيارى عفو كرديم منظور خداى تعالى اين است كه بسيارى از آن حقائق را كه
اهل كتاب پنهان كردند را عفو كرديم و بيان نكرديم، شاهد اين عفو اختلافى است كه
بين دو كتاب مىبينيم، مثلا تورات شامل بر مسائلى در توحيد و نبوت است كه نمىشود
آن را به خداى تعالى نسبت داد، مثل اينكه خدا را جسم و نشسته در مكانش مىداند، و
خرافاتى ديگر از اين قبيل، و نيز نمىشود آن مطالب را به انبياء نسبت داد، مثل
انواع كفر و فسق و فجورها و لغزشها كه به انبياء نسبت داده و نيز مىبينيم كه
تورات يكى از اصولىترين معارف دينى را يعنى مساله معاد را به كلى مسكوت گذاشته، و
در باره آن هيچ سخنى نگفته، با اينكه دين بدون معاد، دين استوارى نيست، و اما
انجيلها مخصوصا انجيل يوحنا مشتمل بر عقائدى از وثنيت و بتپرستى است (و اگر خداى
تعالى از اينگونه دستبردهاى كشيشان و احبار عفو كرد، و در قرآن كريم نامى از آن
نبرد، شايد براى اين بوده كه مردم به عقل خودشان در مىيابند كه اينگونه عقائد
خرافى است و هيچ ربطى به خداى تعالى و به انبياى او ندارد.
[مراد از
نور در(قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ
مُبِينٌ) قرآن مجيد است]
(قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ) ظاهر عبارت(قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ) اين است كه اين آيندهاى كه از ناحيه خداى
تعالى آمده يك نحوه قيامى به خداى تعالى دارد نظير قيامى كه بيان به مبين و كلام
به متكلم دارد و همين خود مؤيد اين است كه مراد از نور همين قرآن كريم است، بنا بر
اين جمله:(وَ كِتابٌ مُبِينٌ) عطف است به
كلمه نور تا تفسير آن باشد، و به اصطلاح عطف تفسيرى است،
مىفرمايد: از ناحيه خدا برايتان نورى آمده كه همان كتاب مبين است ، و
خداى تعالى در چند جا از كلام مجيدش قرآن را نور خوانده، از آن جمله فرموده:(وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ)[2]، و نيز
فرموده:(فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي
أَنْزَلْنا)[3]، و نيز
فرموده:(وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً)[4].