نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 372
هست او به خاطر بيماريش نمىتواند آب استعمال كند
كه بيانش گذشت.
3- اصلا آمدن
جمله:( فَلَمْ تَجِدُوا ماءً) كافى بود و
شنونده را از ذكر آن سه شق ديگر بى نياز مىكرد، و اگر مىفرمود: و ان كنتم
مرضى فلم تجدوا ماء هم كوتاهتر شده بود و هم شنونده روشنتر مىفهميد، جواب
از اين اشكال اين است كه در اين صورت آن همه نكتههاى مهم كه در آيه بود و بيانش
گذشت ناگفته مىماند.
4- اگر به
جاى (فَلَمْ تَجِدُوا ماءً) مىفرمود: فلم تقدروا على
الماء [1]، و يا
عبارتى نظير اين آورده بود بهتر بود، چون هم شامل صورتى مىشد كه نمازگزار آب براى
وضو و غسل ندارد، و هم آنجايى كه آب دارد و قدرت بر استعمال آن ندارد، جواب از اين
اشكال اين است كه عبارتى كه در قرآن كريم آمده همان مطلب را به كنايه مىفهماند، و
معلوم است كه كنايه رساتر از تصريح است.
[دستور
تيمم]
(فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ
مِنْهُ) كلمه تيمم به معناى قصد كردن است، و كلمه
صعيد به معناى رويه و پوست زمين است، (آنچه از ظاهر زمين به چشم مىخورد) و
توصيف صعيد به اينكه صعيدى طيب باشد- با در نظر گرفتن اينكه طيب از هر چيزى است كه
حال و وضعى به مقتضاى طبع اوليهاش داشته باشد- براى اشاره به اين بوده كه شرط است
در خاك تيمم، اينكه حالت اصلى خود را داشته باشد، مثلا از خاك يا سنگهاى طبيعى
معمولى باشد، نه خاكى كه با پخته شدن و حرارت ديدن حالت اصلى خود را از دست داده و
به صورت گچ، آهك و سفال در آيد و يا در اثر فعل و انفعالهاى طبيعى به صورت مواد
معدنى در آمده باشد، در آيه شريفه:(وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ
نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً)[2]، نيز منظور از
طيب بودن بلد - سرزمين- همين است، و ما از همين طيب بودن محل تيمم، همه
شرطهايى كه روايات در صعيد معتبر دانسته استفاده مىكنيم.
و چه بسا از
مفسرين گفتهاند كه مراد از طيب بودن صعيد اين است كه خاك تيمم نجس
نباشد.[3]
[مقدار
لازم در مسح دست]
و اينكه
فرمود:(فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ) اگر در
مقابل آيه قبلى كه راجع به