نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 21
و به رسول خدا 6 عرضه مىداشتند: به ما اجازه
بده حد اقل بيلهاى خود را برگيريم و با مشركين بجنگيم كه سركوب كردن آنان آن قدر
براى ما آسان است كه حاجت به شمشير نداريم.
سپس قتاده
اضافه كرده كه براى ما چنين ذكر كردهاند كه عبد الرحمن بن عوف هم از آن افراد
بوده و رسول خدا 6 از اين كار آنها را نهى مىفرمود و اظهار مىداشت:
من مامور به
اين كار نيستم، همين كه هجرت كردند و مامور به قتال شدند، همين افراد از جنگيدن
خوددارى ورزيدند و در باره اين دستور كارى كردند كه اينك از نظر شما مىگذرد، خداى
تعالى در باره آنان مىفرمايد:(قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ
الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا).[1] و در تفسير عياشى از صفوان بن يحيى
از ابى الحسن (ع) روايت آمده كه فرمود: خداى تعالى فرموده است: اى پسر آدم به مشيت
من بود كه تو صاحب مشيت شدى، مىخواهى و مىگويى و به قوت من بود كه نيرومند شدى،
و توانستى واجبات مرا انجام دهى، به نعمت من بود كه نيرومند بر نافرمانى من شدى،
آنچه از حسنه به تو برسد از ناحيه خدا است و آنچه از سيئه به تو اصابت كند از
ناحيه خودت است، چون من سزاوارتر به حسنات تو از خود تو هستم و تو سزاوارتر از من
به سيئات خود هستى، چون من از آنچه مىكنم باز خواست نمىشوم و خلائق از آنچه
مىكنند بازخواست مىشوند.[2] مؤلف: در
جلد اول اين كتاب در تفسير آيه:(إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ
يَضْرِبَ مَثَلًا)[3] اين روايت
را به عبارتى ديگر نقل كرديم و پيرامون معناى آن بحث كرديم.
و در كافى به
سند خود از عبد الرحمن بن حجاج روايت شده كه گفت: نزد امام صادق (ع) سخن از بلاهاى
عموم مردم و بلاى مخصوص مؤمن رفت، فرمود: از رسول خدا 6 پرسيدند: بلاى چه كسى در
دنيا شديدتر است؟ فرمود: اول انبيا و سپس آنكه شبيهتر از سايرين به انبيا است و
بعد از آن، هر كس به هر مقدار كه به انبيا شباهت داشته باشد، به آن مقدار بلا
خواهد داشت و بعد از طبقه انبيا و اولياء هر مؤمنى به مقدار ايمانش و حسن اعمالش
به بلا مبتلا مىشود.