نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 466
كرد.[1]
و در همان كتاب است كه بيهقى از ابى ذر روايت كرده كه گفت متعه تنها براى سه روز
براى اصحاب رسول خدا 6 حلال شد، بعد از سه روز رسول خدا 6 از آن نهى كرد[2].
و در صحيح
بخارى از ابى حمزه روايت كرده كه گفت: شخصى، از ابن عباس از متعه زنان سؤال كرد،
ابن عباس گفت جايز است، آن گاه غلام آزاد شده او پرسيد: آيا اين جواز به خاطر آن
است كه زن كم بوده، و مردان در سختى قرار داشتهاند، ابن عباس گفت: بله[3].
و در الدر
المنثور است كه بيهقى از عمر نقل كرده كه در خطبهاش گفت: چه مىشود به مردمى كه
زنان را با عقد متعه نكاح مىكنند، با اينكه رسول خدا 6 از آن نهى فرموده احدى
كه مرتكب نكاح متعه شود را نزد من نياوريد مگر آنكه او را سنگسار مىكنيم[4].
و در همان
كتاب است كه ابن ابى شيبه و احمد و مسلم از سيره روايت كردهاند كه گفت: من رسول
خدا 6 را ديدم كه در بين ركن كعبه و در آن ايستاده بود و مىفرمود: يا
ايها الناس اين من بودم كه به شما اجازه دادم زنان را متعه كنيد، آگاه باشيد
كه خداى تعالى آن را تا روز قيامت حرام كرده، هر كس زنى متعه دارد مدتش را ببخشد و
رهايش كند، و از آنچه به آنان دادهايد چيزى پس نگيريد[5].
و در همان
كتاب است كه ابن ابى شيبه از حسن روايت كرده كه گفت: و اللَّه متعه بيش از سه روز
نبود، كه در آن سه روز رسول خدا 6 آن را تجويز كرد، نه قبل از آن سه روز متعهاى
بود و نه بعد از آن[6].
(بعضى از
روايات كه دلالت دارد بر اينكه جمعى از صحابه و تابعين از مفسرين، متعه را جايز
مىدانستند).
و در تفسير
طبرى از مجاهد روايت كرده كه در تفسير آيه (فَمَا
اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَ) گفته: مقصود نكاح متعه است[7].