نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 464
و در همان كتاب است كه ابو داود در كتاب ناسخ خود
و ابن منذر و نحاس و بيهقى از سعيد بن مسيب روايت كردهاند كه گفت: آيه ميراث آيه
متعه را نسخ كرده[1].
و در همان
كتاب است كه عبد الرزاق و ابن منذر و بيهقى از ابن مسعود روايت كردهاند كه گفت:
حكم متعه نسخ شده، و ناسخ آن آيه طلاق و آيه صدقه و آيه عده و آيه ميراث است[2].
و باز در
همان كتاب آمده كه عبد الرزاق و ابن منذر از على روايت كردهاند كه گفت:
حكم روزه
رمضان، هر روزه ديگر را نسخ كرد، و آيه زكات، هر صدقه ديگر را نسخ كرد، و آيه متعه
را طلاق و عده و ميراث نسخ كردند، و حكم قربانى، هر ذبيحه ديگر را نسخ كرد[3].
و باز در
همان كتاب است كه عبد الرزاق و احمد و مسلم از سيره جهنى روايت كردهاند كه گفت:
رسول خدا 6 در سال فتح مكه به ما اجازه داد زنان را متعه كنيم، من و مردى از قوم
خودم در آن سفر از مدينه خارج شديم من از رفيقم زيباتر بودم و او تقريبا زشت بود،
ولى جامهاش از جامه من نوتر بود هم چنان پيش مىرفتيم، تا به بالاى كوههاى مكه
رسيديم در آنجا كنيزى به ما برخورد مانند دخترى باكره و خوش منظر و گردن بلند به
او گفتم آيا حاضر هستى يكى از ما تو را متعه كند، و از تو كام بگيرد؟ گفت: در
مقابل چه مىدهيد هر يك از ما همانجامهاى را كه داشتيم در برابرش پهن كرديم كنيز
شروع كرد ما را براندازى كردن، رفيقم گفت برد من نوتر از برد اين مرد است، برد من
تازه و زيبا است، و برد او كهنه است، و كنيز گفت برد اين هم عيبى ندارد، سرانجام
به متعه من در آمد، و من از او كام گرفتم و او را با خود داشتم، ولى از مكه بيرون
نشديم مگر آن كه رسول خدا 6 متعه را تحريم كرد[4].
و در همان
كتاب است كه مالك و عبد الرزاق و ابن ابى شيبه و بخارى و مسلم و ترمذى و نسايى و
ابن ماجه از على بن ابى طالب (ع) روايت كردهاند كه گفت، رسول خدا 6 در جنگ خيبر
از متعه كردن زنان و از خوردن گوشت الاغهاى اهلى نهى كرد[5].
و در همان
كتاب است كه ابن ابى شيبه و احمد و مسلم از سلمة بن أكوع روايت كردهاند كه گفت:
رسول خدا 6 در سال اوطاس سه روز متعه زنان را براى ما حلال كرد، و بعد از سه روز
از آن نهى فرمود[6].