نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 46
با اين بيان روشن مىشود كه چيزى در كلام مقدر
است و از آن حذف شده، و معنايش اين است كه فقد رايتموه، و انتم تنظرون فلم
تقدموا عليه [1] ممكن هم
هست جمله(وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ) كنايه باشد از
اقدام نكردن، و معنايش اين باشد كه به صرف تماشا كردن اكتفاء نموديد، بدون اينكه
اقدامى بكنيد، و اين خود عتاب و توبيخ است.
گفتارى در
امتحان و حقيقت آن
در اين معنا
هيچ ترديدى نيست كه قرآن كريم امر هدايت را مختص به ذات بارى تعالى مىداند، چيزى
كه هست هدايت در قرآن منحصر به هدايت اختيارى به سوى سعادت آخرت و يا دنيا نيست،
بلكه در آياتى هدايت تكوينى را نيز به خداى سبحان نسبت داده است، از آن جمله
مىفرمايد:(الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ
هَدى)[2] و هدايت را
به تمام موجودات تعميم داده است، چه با شعورش و چه بىشعورش، و در آيه زير از جهت
نتيجه هم اطلاق داده، و فرموده:(الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ
الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى)[3]، كه تسويه و
هدايت را نتيجه مطلق خلقت دانسته و در تقدير گرفته است، در نتيجه اين آيه نيز از
نظر عموميت و اطلاق نظير آيه قبل است.
و از اينجا
روشن مىشود كه اين هدايت غير از هدايت خصوصى است، كه در مقابل آن اضلال قرار
مىگيرد، چون خداى سبحان هدايت خصوصى را از بعضى طوائف نفى كرده، و به جايش ضلالت
را اثبات فرموده، و هدايت عمومى از هيچ يك از مخلوقات او نفى نمىشود، پس اگر در
امثال آيه:(وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)[4] و آيه:(وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ)[5] مىفرمايد:
خدا مردم ستمكار را هدايت نمىكند، و خدا مردم فاسق را هدايت نمىكند، و از اين
قبيل آيات بسيار ديگر بطور قطع استثنا از آن هدايت عمومى و غير اختيارى نيست، بلكه
راجع به هدايت خصوصى است.
و نيز اين
معنا روشن مىشود كه هدايت نامبرده غير از هدايت به معناى راه نشان دادن
[1] با اين كه جنگ را ديديد و به چشم خود تماشا مىكرديد، ولى
اقدامى در مورد آن ننموديد.
[2] خدايى كه خلقت هر چيزى را به آن چيز داد، و سپس هدايت
كرد. طه: 50 .
[3] خدايى كه خلق كرد، و تمام عيار و معتدل خلق كرد، و خدايى كه
اندازهگيرى نمود و هدايت كرد. سوره اعلى آيه: 3 .