نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 248
و مراد از
جمله آنچه همواره تكذيبش مىكردند جهنم است، و كلمه
انطلاق به معناى روانه شدن و منتقل گشتن از جايى به جاى ديگر و بدون مكث
است. و معناى آيه اين است كه: به ايشان گفته مىشود از محشر بدون هيچ درنگى به سوى
آتش روانه شويد، همان آتشى كه همواره تكذيبش مىكرديد.
(انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ) مفسرين[1]
گفتهاند: مراد از اين ظل سايه دودى است كه از آتش جهنم بالا مىرود،
هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:(وَ ظِلٍّ مِنْ
يَحْمُومٍ)[2].
و
نيز در مورد انشعاب آن به سه شعبه گفتهاند: اين اشاره است به عظمت دود جهنم، چون
دود وقتى خيلى متراكم و عظيم باشد شاخه شاخه مىشود.
(لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ) ظل
ظليل به معناى سايه خنك است، سايهاى كه از رسيدن حرارت به انسان جلوگيرى
كند، و براى آدمى ساترى از آزار حرارت باشد، و اينكه مىفرمايد سايه شعبهدار ظليل
نيست، منظور اين است كه از هرم آتش و شعلههاى آن جلوگيرى نمىكند.
(إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ)
ضمير انها به نار- آتش بر مىگردد هر چند در كلام نامى
از نار برده نشده بود، و ليكن از سياق معلوم است. و كلمه
شرر به معناى زبانههايى است كه از آتش بر مىخيزد. و معناى قصر
معلوم است و كلمه جمالة جمع جمل است، كه به معناى شتر نر است، و معناى
آيه روشن است.
(هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ)
كلمه هذا اشاره است به يوم الفصل و مراد از
يؤذن اذن در سخن گفتن و يا عذرخواهى كردن است.
و
جمله فيعتذرون عطف است بر جمله يؤذن و هر دو در سلك نفى
قرار دارند، مىفرمايد امروز روزى است كه اهل محشر- از انسانها- سخن نمىگويند و
اذن سخن گفتن به ايشان داده نمىشود، و يا اذن عذرخواهى كردن به ايشان داده
نمىشود، پس اعتذارى نخواهند كرد. و نفى نطق در اين آيه با اثبات آن در آيات ديگر
منافات ندارد، چون روز قيامت مواقف بسيار و مختلف دارد، در يك موقف از ايشان سؤال
مىشود جواب هم مىدهند، و در