نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 214
(غذايى است
كه جو را با روغن آغشته نموده و سپس مىپزند) همين كه آن را پختند و پيش روى خود
نهادند تا تناول كنند، مسكينى آمد و گفت خدا رحمتتان كند مسكينى هستم، على (ع)
برخاست و يك سوم آن طعام را به سائل داد. چيزى نگذشت كه يتيمى آمد و گفت: خدا
رحمتتان كند، باز على برخاست و يك سوم ديگر را به يتيم داد. پس از لحظهاى اسيرى
آمد و گفت خدا رحمتتان كند باز على (ع) ثلث آخر را هم به او داد، و آن شب حتى طعم
آن غذا را نچشيدند، و خداى تعالى اين آيات را در شان ايشان نازل كرد، و اين آيات
در مورد هر مؤمنى كه در راه خدا چنين كند جارى است[1].
مؤلف:
اين قصه كه در روايت آمده خلاصهاى از داستان است، و روايت را بحرانى هم در غاية
المرام[2] از كتاب
اختصاص مفيد، و ابن بابويه در امالى[3] به سند
خود از مجاهد از ابن عباس، و نيز به سند خود از خالد از جعفر بن محمد از پدرش (ع)،
و باز به سند خود از محمد بن عباس بن ماهيار، و او در تفسيرش به سند خود از ابى
كثير زبيرى از عبد اللَّه بن عباس روايت كردهاند، و در مناقب آمده كه اين حديث از
اصبغ بن نباته روايت شده[4].
و
در احتجاج از على (ع) روايت كرده كه در ضمن حديثى كه حكايت گفتار آن جناب با
مسلمانان بعد از مرگ عمر بن خطاب است فرمود: شما را به خدا سوگند مىدهم آيا در
ميان شما غير از من كسى هست كه در باره او و فرزندانش اين آيه نازل شده باشد:(إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً).
تا آخر سوره؟ گفتند: نه[5].
و
در كتاب خصال در احتجاج على بر عليه ابو بكر آمده كه فرمود: تو را به خدا سوگند
مىدهم آيا صاحب آيه(يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ
يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً) منم يا تويى؟ گفت:
[چند
روايت از طرق عامه دال بر حضور مردى سياه نزد رسول اللَّه 6 و نزول سوره هل اتى]
و
در الدر المنثور است كه طبرانى و ابن مردويه و ابن عساكر از پسر عمر روايت
كردهاند كه گفت: از حبشه مردى نزد رسول اللَّه 6 آمد و عرضه داشت: آيا اجازه
هست سؤالى بكنم؟ فرمود: بپرس، اما به منظور فهميدن بپرس. عرضه داشت