responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 215

يا رسول اللَّه شما هم از نظر رنگ بر ما حبشى‌ها برترى يافته‌ايد و هم از نظر شكل و هم از نظر نبوت، حال به نظر شما اگر من بدانچه تو ايمان آورده‌اى ايمان بياورم، و بدانچه تو عمل مى‌كنى عمل كنم، در بهشت با تو خواهم بود؟ فرمود: به آن خدايى كه جانم به دست اوست آرى، در بهشت سفيدى روى يك مسلمان سياه از هزار سال راه ديده مى‌شود. آن گاه فرمود: هر كس بگويد: لا اله الا اللَّه نزد خدا عهدى داشته، و هر كس بگويد: سبحان اللَّه و بحمده صد و بيست و چهار حسنه برايش نوشته مى‌شود، و سوره‌( هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ) ...(مُلْكاً كَبِيراً ) درباره او نازل شده است.

مرد حبشى عرضه داشت: آيا ديدگان من هم در بهشت مى‌بيند آنچه را كه ديدگان تو مى‌بيند؟ رسول خدا 6 فرمود: آرى. پس مرد حبشى ناله‌اى كرد تا جان به جان آفرين تسليم نمود. پسر عمر سپس اضافه كرد كه خودم رسول خدا 6 را ديدم كه جنازه او را با دست خود به قبرش سرازير مى‌كرد[1].

و در همان كتاب است كه احمد در كتاب الزهد از محمد بن مطرف روايت كرده كه گفت: ناقلى موثق برايم حديث كرد كه مردى سياه از رسول خدا 6 از تسبيح و تهليل مى‌پرسيد، عمر بن خطاب به او گفت: بس كن ديگر چقدر رسول خدا 6 را اذيت مى‌كنى. رسول خدا 6 فرمود:

عمر ساكت باش. در اين هنگام سوره‌(هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ) بر آن جناب نازل شد، تا آنجا كه سخن از بهشت دارد، مرد سياه از شنيدن آن آيات فريادى كرد كه جانش با همان ناله در آمد، و رسول خدا 6 فرمود: اين مرد از شوق بهشت از دنيا رفت‌[2].

و باز در همان كتاب است كه ابن وهب از ابن زيد روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 اين سوره را قرائت كرد:(هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ)، و اين سوره وقتى بر آن جناب نازل شد كه مردى سياه چهره نزد آن جناب بود، همين كه رسيد به صفت بهشت، مرد سياه ناله‌اى سر داد و جانش از كالبدش بيرون آمد، رسول خدا 6 فرمود: شوق به بهشت جان رفيقتان را بيرون كرد[3].

مؤلف: اين سه روايت بر فرض كه صحيح باشند (و صرفنظر كنيم از اينكه هيچ تناسبى بين آيات آن با وضع آن مرد سياه ندارد) بيش از اين دلالت ندارد كه سوره وقتى نازل‌


[1] ( 1 و 2 و 3) الدر المنثور، ج 6، ص 297.

[2] ( 1 و 2 و 3) الدر المنثور، ج 6، ص 297.

[3] ( 1 و 2 و 3) الدر المنثور، ج 6، ص 297.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست