responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 655

و همين، خود مؤيد آن بيان ما است كه گفتيم: ربا قبل از نزول اين آيات حرام شده بود، و همه مردم از آن خبر داشتند، (زيرا اگر حرام نشده بود و به مردم ابلاغ نشده بود مردم ثقيف از دادن بدهى خود امتناع نمى‌ورزيدند مترجم )، پس نبايد به گفتار بعضى از روايات اعتنا كرد كه گفته‌اند: حرام بودن ربا در اواخر عمر رسول خدا ص نازل شد، و آن جناب هنوز حكم را ابلاغ نكرده از دنيا رحلت فرمود، مانند روايتى كه در الدر المنثور آمده كه ابن جرير، و ابن مردويه، از عمر بن خطاب روايت كرده‌اند كه روزى در خطبه خود گفت: يكى از آخرين آياتى كه نازل شده، آيه ربا بود، و رسول خدا ص از دنيا رفت در حالى كه حكم آن را براى ما بيان نكرده بود، پس شما هم آنچه را كه شك داريد رها كنيد، و تنها به آنچه شما را به شك نمى‌اندازد اكتفاء نمائيد.

علاوه بر اينكه مذهب اهل البيت ع اين است كه خداى تعالى پيامبر خود را قبض روح نكرد، مگر بعد از آنكه خدا تمامى ما يحتاج مردم در امور دين را تشريع كرده، و رسول خدا ص هم براى مردم بيان نموده بود.

و نيز در الدر المنثور است كه آخرين آيه‌اى كه از قرآن نازل شد آيه: (وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ‌) ... است.[1] و در مجمع البيان است كه از امام صادق ع روايت شده كه فرمود: اگر در اسلام در تحريم ربا تشديد شده براى اين است كه مردم به سوى اعمال خير از قبيل قرض دادن و كمك‌هاى بلا عوض روى آورند.[2] و باز در مجمع البيان از على ع روايت كرده كه فرمود: وقتى خدا بخواهد اهل قريه‌اى را هلاك كند، ربا در آن شايع مى‌شود.[3] مؤلف: در بيان سابق ما مطالبى كه اين روايات را روشن مى‌سازد، گذشت.

و نيز در مجمع البيان در ذيل آيه: (وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‌ مَيْسَرَةٍ) ... گفته:

علماى اسلام در حد عسرت و ندارى اختلاف كرده‌اند، از امام صادق ع روايت شده كه فرمود: حد عسرت اين است كه انسان بيشتر از قوت متوسط خود و عيالش نداشته باشد تا قرض خود را بدهد.[4]


[1] تفسير الدر المنثور ج 1 ص 370

[2] ( 2 و 3) مجمع البيان ج 1 ص 390

[3] ( 2 و 3) مجمع البيان ج 1 ص 390

[4] مجمع البيان ج 1 ص 393

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 655
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست