responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 561

قادر است، هر كارى كه بخواهد و يا از او بخواهند مى‌تواند انجام دهد، و ليكن چنين اعتقادى حدسى، زائيده مرعوبيت از عظمت صاحب قدرت است، و چنين اعتقادى دائمى و صد در صد نيست، زيرا وقتى (اين عمل را مكرر ببينند و در نتيجه) عظمت آن شخص از بين برود، آن اعتقاد هم از بين مى‌رود، و اگر چنين چيزى صحيح بود بايد هيچ فردى كه زنده شدن مرده را نديده، چنين اعتقادى نداشته باشد.

و به هر حال چنين فكرى قابل اعتماد نيست، و حاشا بر كلام خداى تعالى و بر قرآن كه چنين اعتقاد و چنين نتيجه‌اى را نتيجه‌اى قابل ستايش بداند، و آن را مدح كند، با اينكه مى‌بينيم خداى تعالى بعد از ذكر قصه، اعتقاد آن شخص را ستوده، و فرموده:(فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ)، علاوه بر اينكه اصلا چنين اعتقادى خطا است، و لايق به ساحت مقدس انبياء ع نيست.

[مراد ابراهيم (ع) از سؤال از چگونگى زنده كردن مردگان ارنى كيف تحيى الموتى ]

(وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‌).

در سابق گفتيم كه اين آيه عطف بر مقدر است، و تقدير كلام چنين است: و اذكر اذ قال يعنى به ياد بياور موقعى را كه ابراهيم گفت ... و عامل در ظرف همان اذكر است كه در تقدير مى‌باشد.

بعضى از مفسرين احتمال داده‌اند كه عامل ظرف (اذ) جمله‌(قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ) باشد، و ترتيب كلام چنين باشد: قال ا و لم تؤمن اذ قال ابراهيم رب ارنى ، و ليكن اين توجيه ضعيف است.

و آيه:(أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‌)، بر چند نكته دلالت دارد.

نكته اول اينكه: ابراهيم خليل (ع) از خداى تعالى درخواست ديدن زنده نمودن را كرد، نه بيان استدلالى، زيرا انبياء ع و مخصوصا پيغمبرى چون ابراهيم (ع) مقامشان بالاتر از آن است كه معتقد به قيامت باشند، در حالى كه دليلى بر آن نداشته و از خدا درخواست دليل كنند، چون اعتقاد به يك امر نظرى و استدلالى احتياج به دليل دارد، و بدون دليل، اعتقاد تقليدى و يا ناشى از اختلال روانى و فكرى خواهد بود در حالى كه نه تقليد لايق به ساحت پيغمبرى چون آن جناب است، و نه اختلال فكرى، علاوه بر اينكه ابراهيم ع سؤال خود را با كلمه كيف ادا كرد، كه مخصوص سؤال از خصوصيات وجود چيزى است، نه از اصل وجود آن، وقتى شما از مخاطب خود مى‌پرسيد كه آيا زيد را همراه ما ديدى؟ سؤال از اصل ديدن زيد است و چون مى‌پرسى زيد را چگونه ديدى؟ سؤال از اصل ديدن نيست، بلكه از خصوصيات ديدن و يا به عبارت ديگر ديدن خصوصيات است، پس معلوم شد كه ابراهيم‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 561
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست