responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 45

آن خوانده مى‌شود مستجاب است.

[شرط استجابت دعا و اشاره به تقسيم دعا به غريزى (فطرى) و زبانى‌]

البته در اينجا نكته‌اى است كه نبايد از نظر دور داشت، و آن اينكه خداى تعالى وعده‌(أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ) خود را مقيد كرده به قيد(إِذا دَعانِ ...)، و چون اين قيد چيزى زائد بر مقيد نيست، مى‌فهماند كه دعا بايد حقيقتا دعا باشد، نه اينكه مجازا و صورت آن را آوردن، آرى وقتى مى‌گوئيم: (به سخن ناصح گوش بده وقتى تو را نصيحت مى‌كند)، و يا (عالم را در صورتى كه عالم باشد احترام كن) منظورمان اين است كه آن نصيحتى را بايد گوش داد كه متصف به حقيقت خيرخواهى باشد. و آن عالمى را بايد احترام كرد كه حقيقتا عالم باشد يعنى به علم خود عمل كند، جمله:(إِذا دَعانِ) نيز همين را مى‌فهماند، كه وعده اجابت هر چند مطلق و بى‌قيد و شرط است، اما اين شرط را دارد كه داعى حقيقتا دعا كند، و علم غريزى و فطريش منشا خواسته‌اش باشد، و خلاصه قلبش با زبانش موافق باشد، چون دعاى حقيقى آن دعائى است كه قبل از زبان سر، زبان قلب و فطرت كه دروغ در كارش نيست آن را بخواهد نه تنها زبان سر، كه به هر طرف مى‌چرخد، به دروغ و راست و شوخى و جدى و حقيقت و مجاز.

بهمين جهت است كه مى‌بينيد خداى تعالى تمامى حوائج انسانى را هر چند كه زبان درخواست آن را نكرده باشد سؤال ناميده، و فرموده:(وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ، وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ)[1]. كه به حكم اين آيه انسانها در نعمتهايى هم كه نه تنها به زبان سر درخواستش را نكرده‌اند، بلكه از شمردنش هم عاجزند، داعى و سائلند، چيزى كه هست به زبان فطرت و پيشين خود دعا و سؤال مى‌كنند، چون ذات خود را محتاج و مستحق مى‌يابند، و نيز فرموده:(يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ)[2] و دلالت اين آيه بر آنچه گفتم ظاهرتر و واضح‌تر است.

پس سؤال فطرى از خداى سبحان هرگز از اجابت تخلف ندارد، در نتيجه دعائى كه مستجاب نمى‌شود و به هدف اجابت نمى‌رسد، يكى از دو چيز را فاقد است و آن دو چيز همان است كه در جمله:(دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ)، به آن اشاره شده.

اول اين است كه دعا دعاى واقعى نيست، و امر بر دعا كننده مشتبه شده، مثل كسى كه اطلاع ندارد خواسته‌اش نشدنى است، و از روى جهل همان را درخواست مى‌كند، يا كسى‌


[1] و آنچه را كه درخواست كرده‌ايد به شما داده، و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد تا به آخرش نمى‌رسيد، به درستى كه آدميان ستم‌پيشه و كفرانگرند. سوره ابراهيم آيه 34 .

[2] همه آنان كه در آسمانها و زمينند از او درخواست مى‌كنند، هر روز او در كارى است. سوره الرحمن آيه 29

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست