نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 305
قرينه اينكه در آيهاى ديگر فرموده:(ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً
مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)[1].
چون از اين
آيه استفاده مىشود كلمه (حنيف) تعريضى بر يهود و نصارى است، نه جمله(وَ ما
كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)، چون حنيف به معناى برىء بودن ساحت ابراهيم
از انحراف از وسط به طرف افراط و تفريط است، به طرف ماديت محضه يهود، و معنويت
محضه نصارا، و كلمه (مسلما) تعريض بر مشركين است، چون مىفهماند كه ابراهيم تنها
تسليم خدا بود، و چون بتپرستان براى او شريكى نمىگرفت.
و همچنين
آيات زير كه در آنها كلمه مشركين آمده، با گفتار ما منافاتى ندارد چون در اينها
منظور از اين كلمه معناى وصفى و اسمى آن نيست، بلكه منظور كسانى است كه گاهگاهى
شرك از آنان سر مىزند، و آن آيات اين است:(وَ ما يُؤْمِنُ
أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ، إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ)[2](إِنَّما
سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ، وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ
مُشْرِكُونَ)[3] چون
مىدانيم مؤمنين هم كه احيانا گناه مىكنند، در حال گناه در تحت تسلط شيطانند پس
اين شرك شرك مشركين اصطلاحى نيست، شركى است كه بعضى از مؤمنين و بلكه همه آنان
سواى افرادى انگشت شمار يعنى اولياى مقرب و عباد صالحين گرفتار آن مىشوند.
[ظاهر آيه
شريفه تحريم ازدواج با زن و مرد بت پرست است نه ازدواج با اهل كتاب]
پس از اين
بيان كه قدرى هم طولانى شد، اين معنا روشن گرديد كه ظاهر آيه شريفه كه مىفرمايد:(وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ) تنها مىخواهد ازدواج با زن و مرد بتپرست را
تحريم كند، نه ازدواج با اهل كتاب را.
[عدم تعارض
و عدم وقوع نسخ بين آيات سوره بقره و آيات سوره مائده و ممتحنه]
[1] ابراهيم يهودى و نصرانى نبود، و ليكن حنيف و مسلم بود، و از
مشركين نبود. سوره آل عمران آيه 67
[2] اكثر آنان به خدا ايمان نمىآورند مگر آنكه مرتكب شرك هم
مىشوند. سوره يوسف آيه 106
[3] شيطان تنها بر كسانى تسلط دارد، كه او را دوست مىدارند، و كسانى
كه به خدا شرك آورند.
سوره نحل آيه 100
[4] امروز ديگر هر چيز پاكيزهاى برايتان حلال شد، و طعام اهل
كتاب براى شما، و طعام شما براى آنان، و زنان پارساى مؤمن، و زنان پارسايى كه قبل
از شما اهل كتاب بودند، حلال گرديد. سوره مائده آيه 6
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 305