نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 230
توجيهش كنيم، تاويلى كردهايم كه طبيعت كلام آنان
آن را نمىپذيرد، و ذوق هيچ شنوندهاى آن را نمىپسندد.
پس از آنچه
گذشت اين معنا روشن گرديد كه آنچه وسيله رفع اختلاف اجتماع انسانى است شعورى باطنى
است، كه صلاح اجتماع را درك مىكند، و آن شعور باطنى نيرويى است كه پيغمبران را از
ديگران ممتاز مىكند، شعورى است غير شعور فكرى، كه تمامى افراد انسان در آن
شريكند.
[پاسخ به
اين شبهه كه مساله نبوت امرى خارق العاده و از فطرت همگانى بيگانه است]
باز هم اگر
برگردى و بگويى: در سابق گفتيم: هر طريقه و روشى كه فرض شود هادى انسان به سوى
سعادت و كمال نوعى او است، بايد از راه ارتباط و اتحاد با فطرتش باشد نه اجنبى از
فطرت او، و چون سنگى در دست او، و اين شعور باطنى كه شما براى انبيا اثبات مىكنيد
امرى است خارق العاده كه تك تك افراد انسان در خود چنان چيزى نمىيابند، و افراد
انگشتشمارى مدعى داشتن آن هستند، و با اين حال چگونه مىتواند تمامى افراد بشر را
به سوى صلاح و سعادت حقيقيشان هدايت كند؟.
در پاسخ
مىگوئيم: در اينكه مساله نبوت امرى خارق العاده است حرفى نيست، و همچنين در اينكه
شعور نبوت از قبيل ادراكات باطنى است، و شعورى است پنهان از حواس ظاهرى شكى نيست،
ليكن عقل بشر نه منكر خارق العاده است، و نه هر چيزى را كه محسوس به حواس ظاهرى
نيست باطل و خالى از حقيقت مىداند.
آن چيزى كه
عقل نمىپذيرد تنها امور محال است، و هيچ دليل عقلى بر محال بودن خارق العاده
نداريم، بلكه خود عقل اينگونه امور و همچنين امور مستور از حواس ظاهرى را اثبات
مىكند، و راه براى اثباتش دارد.
آرى عقل
مىتواند براى اثبات هر امر ممكن از دو طريق استدلال كند، يكى از طريق علل وجود
آن، كه اين قسم استدلال را اصطلاحا استدلال لمى مىخوانند، و ديگرى از راه لوازم و
آثار آن كه اين طريق را طريق انى مىنامند، از اين دو طريق وجود آن چيز را اثبات
مىكند:
هر چند كه به
هيچ يك از حواس ظاهرى محسوس نباشد.
نبوت را هم
به همان معنايى كه ما براى آن كرديم مىتوان به اين دو طريق اثبات نمود، يك بار از
طريق آثار و بركاتش كه همان تامين سعادت دنيا و آخرت بشر است و نوبتى از طريق
لوازمش، به اين بيان كه نبوت از آنجا كه امرى است خارق العاده قهرا برگشت ادعاى آن
از ناحيه كسى كه مدعى نبوت است، به اين ادعا است كه آن خدايى كه در وراى طبيعت است
و اله طبيعت است، و طبيعت را بطور كلى به سوى سعادتش و انسان را هم كه نوعى از
موجودات طبيعت است به سوى كمال و سعادتش هدايت مىكند، در بعضى از افراد انسان
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 230