responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 229

و باز در گذشته گفتيم: اين فكرى كه آقايان نامش را نبوغ خاص نبوت نهاده‌اند از خواص عقل عملى است، كه وظيفه‌اش تشخيص كارهاى خير از كارهاى شر است، كه كدام مصلحت دارد، و كدام مفسده؟ و اين عقل را همه عقلا دارند، و يكى از هداياى فطرت است، كه مشترك ميان همه افراد انسان است.

و نيز گفتيم: اين عقل عينا همان است كه بشر را به اختلاف مى‌كشاند، و چيزى كه مايه اختلاف است نمى‌تواند در عين حال وسيله رفع اختلاف شود، بلكه محتاج است به متممى كه كار او را در رفع اختلاف تكميل كند، و توجه فرموديد كه آن متمم بايد شعورى خاص باشد كه به حسب فعليت مختص به بعضى از آحاد انسان باشد، تا بوسيله آن شعور مرموز به سوى سعادت حقيقى انسان در معاش و معادش هدايت شود.

از اينجا روشن گرديد كه اين شعور از سنخ شعور فكر نيست، به اين معنا كه آن نتايج فكرى كه انسان از راه مقدمات عقليه‌اش به دست مى‌آورد، غير شعور نبوى است، و طريق آن غير طريق اين است.

و روانكاوانى كه پيرامون خواص نفس بحث مى‌كنند شكى در اين معنا ندارند كه در آدمى شعورى هست نفسى و باطنى، كه چه بسا در آحادى از افراد انسان پيدا مى‌شود، و درى از غيب به رويش مى‌گشايد از عالمى كه وراى اين عالم است و در نتيجه به عجايبى از معارف و معلومات دست مى‌يابد، وراى آنچه در دسترس عقل و فكر است، و تمامى علماى نفس چه قدماى دانشمندان اسلامى خودمان، و چه روانكاوان عصر حاضر در اروپا از قبيل جمز انگليسى و غيره به اين حقيقت تصريح كرده‌اند.

پس معلوم شد كه باب وحى نبوى غير باب فكر عقلى است، و نيز معلوم گرديد كه مساله نبوت و همچنين شريعت و دين و كتاب و فرشتگان و شياطين را نمى‌توان با آن معانى كه آقايان براى اين عناوين كرده‌اند منطبق دانست.

و ثانيا آنچه از كلمات خود انبيا كه مدعى مقام نبوت و وحى بودند، از قبيل محمد، و عيسى، و موسى، و ابراهيم، و نوح، ع و غير ايشان در دست است،- با در نظر گرفتن اينكه اين حضرات دعوى يكديگر را تصديق دارند،- و نيز آنچه از كتب آنان باقى مانده، مانند قرآن كريم، صريح در خلاف اين تفسيرى است كه آقايان براى نبوت، و وحى، و نزول كتاب، و همچنين ملائكه، و حقايق ديگر دينى كرده‌اند، براى اينكه صريح كتاب و سنت اسلام و همچنين آنچه از انبيا ع در باره اين حقايق و آثارش به ما رسيده خارج از سنخ طبيعى و نشاه ماده و حكم حس است، و خلاصه حقايقى است كه اگر بخواهيم با اسرار طبيعى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست