و
در همان كتاب به سند خود از ابراهيم كرخى روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) از
معناى لوح و قلم پرسيدم، فرمود: دو فرشتهاند[2].
و
نيز در همان كتاب به سند خود از اصبغ بن نباته از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه
در تفسير آيه (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ)
فرمود: منظور از قلم، قلمى است از نور، و كتابى از نور كه در لوح محفوظ قرار دارد،
و مقربين درگاه خدا شاهد آنند،(وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً)[3].
مؤلف:
در معانى گذشته رواياتى ديگر از امامان اهل بيت (ع) وارد شده، و ما در تفسير آيه(هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ)[4]
حديثى را كه قمى از عبد الرحيم قصير از امام صادق (ع) در باره لوح و قلم روايت
كرده نقل كرديم، در آن آمده بود كه سپس مهر بر دهان قلم زد، و ديگر از آن به بعد
تا ابد قلم سخن نگفت، و نخواهد گفت، و آن عبارت است از كتاب مكنون كه همه نسخهها
از آنجا است[5].
و
در الدر المنثور است كه ابن جرير از معاوية بن قره از پدرش روايت كرده كه گفت رسول
خدا 6 در معناى(ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ)
فرمود: لوحى از نور و قلمى از نور است كه بر تمامى آنچه شده و تا قيامت مىشود
جريان يافته و همه را نوشته است[6].
مؤلف:
در معناى اين حديث رواياتى ديگر نيز هست و اينكه در حديث فرمود:
جريان يافته ، منظور اين است كه آنچه از حوادث در متن كائنات رخ مىدهد،
مطابق همان چيزى است كه در آن كتاب نوشته شده. نظير اين تعبير تعبيرى است كه در
روايت ابو هريره آمده، كه فرمود: سپس بر دهان قلم مهر نهاد، در نتيجه ديگر
سخن نگفت، و تا قيامت هم سخن نخواهد گفت [7].
[رواياتى
در باره مراد از(خُلُقٍ عَظِيمٍ)، مراد از(كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ ...) و ...]
و
در معانى به سند خود از ابى الجارود از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده