responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 629

از اينكه عذاب و وبال عملش دورادور او را گرفته، و اينطور عذابش آماده شده، تا ناگهان بر سرش بتازد، و با هول‌انگيزترين و تلخ‌ترين شكل رخ بنمايد، آن وقت از خواب غفلتش بيدار مى‌شود، و به ياد نصيحت‌هايى مى‌افتد كه به او مى‌كردند و او گوش نمى‌داد، آن وقت نسبت به كوتاهى‌هاى خود اظهار ندامت مى‌كند، از ظلم و طغيان خود شرمنده مى‌شود، و از پروردگارش درخواست برگشتن نعمت مى‌كند، تا اين بار شكر او را به جاى آورد، عينا همانطور كه سرگذشت صاحبان باغ به آن انجاميد. بنا بر اين قرآن مى‌خواهد با نقل اين داستان يك قاعده كلى براى همه انسانها بيان كند.

و اينكه فرمود: و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بفهمند ، علتش اين است كه عذاب آخرت از قهر الهى منشا دارد، و چيزى و كسى نمى‌تواند در برابرش مقاومت كند، عذابى است كه خلاصى از آن نيست، حتى مرگى هم به دنبال ندارد، به خلاف عذابهاى دنيوى كه هم در بعضى اوقات قابل جبران است، و هم با مرگ پايان مى‌پذيرد، عذاب آخرت از تمامى جهات وجود، محيط به انسان است، و دائمى و بى‌انتها است، نه چون عذابهاى دنيا كه بالأخره تمام مى‌شود.

بحث روايتى [رواياتى در باره مراد از ن ، قلم و ما يسطرون ]

در كتاب معانى به سند خود از سفيان بن سعيد ثورى روايت كرده كه از امام صادق (ع) تفسير حروف مقطعه اول سوره‌ها را پرسيده، و آن جناب فرموده: اما حرف نون كه در اول سوره ن است، نهرى است در بهشت، كه خداى تعالى به آن دستور داد منجمد شود، و منجمد گشته مداد شد، و به قلم فرمود تا بنويسد، قلم آنچه بوده و تا روز قيامت خواهد شد در لوح محفوظ سطر به سطر نوشت، پس مداد مدادى است از نور، و قلم هم قلمى است از نور، و لوح هم لوحى است از نور.

سفيان مى‌گويد به او گفتم: يا بن رسول اللَّه امر لوح و قلم و مداد را برايم بيشتر شرح بده، و از آنچه خدا به تو آموخته تعليمم بفرما. فرمود: اى ابن سعيد اگر نبود كه تو اهليت پاسخ را دارى پاسخت نمى‌دادم، بدانكه نون فرشته‌اى است كه به قلم گزارش مى‌دهد، و قلم فرشته‌اى است كه به لوح گزارش مى‌دهد، لوح هم فرشته‌اى است كه به اسرافيل گزارش مى‌دهد، و او نيز فرشته‌اى است كه به ميكائيل گزارش مى‌دهد و ميكائيل هم به جبرئيل، و جبرئيل به انبيا و رسولان. آن گاه فرمود اى سفيان برخيز برو كه بيش از اين را صلاحت‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 629
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست