نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 631
كه در تفسير
آيه(وَ إِنَّكَ لَعَلى
خُلُقٍ عَظِيمٍ) فرمود: خلق
عظيم همين اسلام است[1].
و
در تفسير قمى از ابى الجارود از حضرت امام باقر (ع) نقل شده است كه در باره جمله(إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ) فرمود يعنى على دين
عظيم [2].
مؤلف:
منظور اين بوده كه دين اسلام مشتمل بر كمال هر خلق پسنديده هست و رسول خدا 6
داراى آن بوده، و در روايت معروف از آن جناب نقل شده كه فرمود: بعثت لاتمم
مكارم الاخلاق [3].
و
در مجمع البيان به سندى كه به حاكم رسانده، و او با سندى كه به ضحاك رسانده روايت
كرده كه گفت وقتى قريش ديدند كه رسول خدا 6 على (ع) را بر سايرين مقدم داشت، و
او را تعظيم كرد، شروع كردند به بدگويى از على (ع)، و گفتند: محمد مفتون على شده.
خداى تعالى در پاسخ آنان اين آيه را نازل كرد:(ن
وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ)، و در آن خداى تعالى سوگند خورد به
اينكه(ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ)- تو به
خاطر اينكه خدا انعامت كرده مجنون نيستى ، (وَ إِنَّ
لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ)- و
تو اجرى انقطاع ناپذير دارى، و تو داراى خلقى عظيم هستى ، كه منظور همان قرآن
است- تا آنجا كه فرمود-(بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ)،
كه منظور از اين گمراه، عدهاى بودند كه آن سخن را گفته بودند،(وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ)، (و او على بن ابى طالب را
بهتر مىشناسد)[4].
مؤلف:
اين روايت را صاحب تفسير برهان نيز از محمد بن عباس نقل كرده، و او به سند خود از
ضحاك كه به همين منوال حديث را ادامه داده تا در آخر گفته است: و سبيل خدا همان
على بن ابى طالب است[5].
و
باز در همان كتاب در تفسير آيه(وَ لا تُطِعْ كُلَّ
حَلَّافٍ ...) آمده كه: بعضى- گفتهاند منظور از حلاف، وليد بن
مغيره است، كه به رسول خدا 6 پيشنهاد كرد مال زيادى به آن جناب بدهد، و آن حضرت
دست از دين خود بردارد، بعضى ديگر گفتهاند: منظور اخنس بن شريق است، (نقل از
عطاء) بعضى ديگر گفتهاند اسود بن عبد