نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 572
تحصيل رضاى
همسرانش بوده، و به خاطر دلخوشى آنان چيزى را بر خود حرام كرده، علاوه بر اين در
اين روايات نيامده كه چرا مساله توبه را به دو نفر از زنان آن حضرت اختصاص داد و
فرمود:(إِنْ تَتُوبا إِلَى
اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ ...).
[رواياتى
راجع به اينكه منظور از صالح المؤمنين على 7 است و اينكه
چگونه اهل خود را از آتش حفظ كنيم(قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ
أَهْلِيكُمْ ناراً ...)]
و
در تفسير قمى به سند خود از ابى بصير روايت آورده كه گفت: من از امام باقر (ع)
شنيدم مىفرمود: منظور از صالح المؤمنين در آيه شريفه(إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ
فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ)
على بن ابى طالب (ع) است[1].
و
در الدر المنثور است كه ابن مردويه از اسماء بنت عميس روايت كرده كه گفت:
از
رسول خدا 6 شنيدم آيه(إِنْ تَتُوبا ...) را
تلاوت مىكرد تا مىرسيد به جمله و صالح المؤمنين و مىفرمود: صالح
المؤمنين على بن ابى طالب است[2].
مؤلف:
صاحب تفسير برهان بعد از نقل روايت ابى بصير كه در سابق نقل كرديم گفته است: محمد
بن عباس در اين معنا پنجاه و دو حديث از طرق خاصه و عامه جمع آورى كرده، آن گاه
خود صاحب برهان مقدارى از آن احاديث را نقل كرده است[3].
و
در كافى به سند خود از عبد الاعلى مولاى آل سام از امام صادق (ع) روايت كرده كه
فرمود: وقتى آيه(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ
أَهْلِيكُمْ ناراً) نازل شد، مردى از مؤمنين نشست و شروع كرد به
گريه كردن، و گفتن اينكه من از نگهدارى نفس خودم عاجز بودم، اينك مامور نگهدارى
از زن و فرزند خود نيز شدهام. رسول خدا 6 به او فرمود: در نگهدارى اهلت همين بس
است كه به ايشان امر كنى آنچه را كه به خودت امر مىكنى، و ايشان را نهى كنى از
آنچه كه خودت را نهى مىكنى[4].
و
نيز در كافى به سند خود از سماعه از ابى بصير روايت كرده كه ذيل آيه(قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً) گفته: از
امام پرسيدم چگونه زن و فرزند را از آتش دوزخ حفظ كنم؟
فرمود:
آنها را امر كن بدانچه كه خدا امر كرده، و نهى كن از آنچه خدا نهى كرده، اگر
اطاعتت كردند كه تو ايشان را حفظ كردهاى، و به وظيفهات عمل نمودهاى، و اگر
نافرمانيت كردند خودشان گنهكارند، تو آنچه را بر عهده داشتهاى ادا كردهاى[5].
مؤلف:
اين روايت را به طرقى ديگر از ذرعه از ابى بصير از آن امام بزرگوار نقل كرده[6].