نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 5
برده، و در
آيه(فَاخْلَعْ
نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً)[1] آن را وادى مقدس خوانده، و در آيه(نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ
الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ)[2] آن را بقعهاى مبارك دانسته كه در كرانه دست
راست وادى، قرار دارد.
بعضى[3]
هم گفتهاند: مراد مطلق كوهها است و خدا به همه كوهها سوگند ياد كرده از
اين جهت كه در كوهها انواع نعمتها را قرار داده و در باره آنها فرموده: (وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها)- خداوند در
زمين و بر بالاى آن كوههايى پا بر جا قرار داده و بركتها در آن نهاده .
[اقوال
مختلف در معناى رق و مراد از كتابى كه مسطور و در رقى منشور است]
(وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ) بعضى[4]
گفتهاند: كلمه رق به معناى مطلق چيزهايى است كه در آن چيزى نوشته
شود، مانند كاغذ.
و
بعضى[6] گفتهاند:
به معناى خصوص ورقهايى است كه از پوست حيوانات درست مىكردند.
و
كلمه نشر كه مصدر كلمه منشور است به معناى گستردن و متفرق
كردن است.
و
مراد از كتابى كه مسطور و در رقى منشور است به گفته بعضى[7]
لوح محفوظ است كه خدا تمامى حوادث عالم را آنچه بوده و هست و خواهد بود در آن
نوشته، و ملائكه آسمان، آن را مىخوانند (و اجراء مىكنند).
بعضى[8]
هم گفتهاند: مراد از آن قرآن كريم است كه خدا آن را در لوح محفوظ نوشته.
و
بعضى[9] گفتهاند:
تورات است كه در سابق در كاغذهاى پوستى نوشته مىشد، و هر وقت مىخواستند آن را
بخوانند لوله كاغذ را باز مىكردند و مىخواندند.
و
به نظر ما مناسبتر با آيه قبلى آن است كه بگوييم: منظور از آن همان قول اخير