responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 202

بندگانش رحمت دارد.

(رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ) از آنجا كه وثنيها معتقد بودند كه هر صنف از اصناف خلق، اله و معبودى جداگانه دارد- حال يا يكى و يا بيشتر- و چه بسا مى‌شد كه يك طايفه از آنها اله مخصوصى براى خود داشتند، غير آن اله كه قوم ديگر اتخاذ كرده بودند، لذا در اين آيه شريفه به دنبال جمله‌(مِنْ رَبِّكَ) كه در آخر آيه قبلى بود، فرمود:(رَبِّ السَّماواتِ ...) تا كسى از آنان خيال نكند كه ربوبيت خدا نسبت به رسول گراميش در جمله ربك- پروردگار تو ربوبيت خاصى است، و قرآن هم قائل به چند ربوبيت است. و نيز بفهماند كه پروردگار رسول خدا 6 همان پروردگار آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو است، و به همين جهت دنبال اين آيه در آيه بعدى هم فرمود:(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

(إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ)- اين اشتراط- همانطور كه زمخشرى‌[1] هم گفته- از قبيل اشتراطى است كه گاهى خود ما در گفتگوهايمان مى‌آوريم، مثلا مى‌گوييم اين تحفه و انعام زيد است كه مردم همه جا از كرم او سخن مى‌گويند و سخاوتش را شهرت داده‌اند. البته اگر داستان بخشش و سخاى او را شنيده باشى، و برايت گفته باشند . و در حقيقت معناى اين اشتراط اين است كه بفهمانيم سخاوت زيد را همه اهل يقين مى‌دانند.

در آيه مورد بحث هم معناى اگر اهل يقين بوده باشيد همين است كه بفهماند خدا همان كسى است كه همه اهل يقين او را مى‌شناسند، و مى‌دانند كه تنها او رب آسمانها و زمين و ما بين آن دو است، و اگر شما هم از ايشان باشيد البته خواهيد ديد كه او رب همه چيز است.

(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ) از آنجا كه آيه قبلى مى‌فهماند كه ربوبيت يعنى ملك و تدبير منحصر در خداى تعالى است، و نيز چون الوهيت يعنى معبوديت به حق از لوازم ربوبيت است، لذا دنبالش كلمه توحيد را آورد كه تمامى آلهه غير خدا را نفى مى‌كند، و مى‌فرمايد: لا اله الا هو .

(يُحْيِي وَ يُمِيتُ)- اين دو صفت از خصوصى‌ترين صفات خداى تعالى است كه از شؤون تدبيرند، و در نامبردن آن دو، نوعى زمينه‌چينى است براى انذار به معاد كه به زودى مى‌آيد.


[1] تفسير كشاف، ج 4، ص 272.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 202
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست