نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 399
ايراد
كرديم.
و
در مجمع البيان در ذيل جمله (وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ)
مىگويد: حاكم ابو القاسم حسكانى، به سند خود از على (ع) روايت كرده كه فرمود: منم
آن مردى كه خالص از آن رسول خدايم[1].
مؤلف:
اين حديث را از عياشى هم نقل كرده، كه او به سند خود از ابى خالد، از ابى جعفر (ع)
حديث كرده است[2] و هر دو
نقل از باب جرى و تطبيق است، و گر نه مثل عمومى است.
و
نيز در همان كتاب در ذيل جمله(ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ
الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ) از ابن عمر
روايت آورده كه گفت: ما معتقد بوديم اين آيه در باره ما و يهود و نصارا نازل شده و
ما خيال مىكرديم منظور از اختصام در آن، مخاصمه ما با اهل كتاب است، چون باور
نمىكرديم كه ما امت اسلام با اينكه پيامبرمان يكى و كتابمان يكى است، رو در روى
هم بايستيم و جنگ و مخاصمه كنيم، تا آنكه ديدم رو در روى هم ايستاديم. و شمشير به
روى هم كشيديم، فهميدم كه آيه در باره خود ما نازل شده.
و
ابو سعيد خدرى هم گفته: همواره مىگفتم پروردگار ما يكى، پيامبرمان يكى و دينمان
يكى است، پس منظور از خصومت در اين آيه چيست؟ تا آنكه جنگ صفين پيش آمد، و
مسلمانان به شدت به روى هم شمشير كشيدند، آن وقت گفتيم بله، آيه شريفه پيشگويى
امروز را مىكرد[3].
مؤلف:
در الدر المنثور حديث اولى را به طرقى مختلف از ابن عمر روايت كرده و در الفاظ
آنها اختلافى هست، ولى معناى هر دو نقل يكى است، و نيز آن را از عدهاى از اصحاب
كتب جوامع از ابراهيم نخعى نقل كرده، و قريب به آن مضمون را به دو طريق از زبير بن
عوام نقل كرده، و حديث دوم را از سعيد بن منصور، از ابى سعيد خدرى نقل كرده است[4].
ولى
اين احاديث معارض است با روايتى كه مىگويد: صحابه رسول خدا 6 آنها كه مجتهدند
نزد خدا ماجورند، چه اينكه به صواب رأى دهند، و چه به خطا روند[5].