نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 398
(نُورٍ
مِنْ رَبِّهِ ) فرمود: نور
وقتى در قلب قرار گرفت، قلب براى پذيرش آن گشاد و پذيرا مىگردد.
اصحاب
عرضه داشتند: يا رسول اللَّه آيا براى آن علامتى هست كه با آن شناخته شود؟ فرمود:
علامتش دست برداشتن از ماديات دار غرور و رجوع به سوى دار خلود و مستعد گشتن براى
مرگ، قبل از فرا رسيدن آن است[1].
مؤلف:
اين روايت را الدر المنثور هم از ابن مردويه، از عبد اللَّه بن مسعود و حكيم ترمذى
از ابن عمر و نيز ابن جرير و ديگران از قتاده روايت كردهاند[2].
و
در تفسير قمى در ذيل آيه(أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ
صَدْرَهُ ...) مىگويد: اين آيه در باره امير المؤمنين (ع)
نازل شده است[3].
مؤلف:
نازل شدن سوره به يك دفعه با اين روايت سازگار نيست هم چنان كه نظيرش گذشت.
و
در الدر المنثور است كه: ابن جرير، از ابن عباس روايت كرده كه اصحاب عرضه داشتند:
يا رسول اللَّه چه مىشد قدرى براى ما سخن مىگفتى؟ پس اين آيه نازل شد:(اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ)[4].
مؤلف:
اين روايت از باب تطبيق است، نه اينكه آيه مخصوص اين مورد باشد.
و
در مجمع البيان در ذيل جمله(تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ
...) مىگويد از عباس بن عبد المطلب روايت شده كه گفت: رسول خدا 6
فرمود: هر گاه پوست بدن بنده از ترس خدا جمع شد، گناهانش مىريزد، همانطور كه
برگهاى خشك از درخت مىريزد[5].
و
در الدر المنثور در ذيل جمله(قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ
ذِي عِوَجٍ) مىگويد: ديلمى در مسند الفردوس از انس از رسول خدا 6 روايت كرده
كه در معناى جمله(غَيْرَ ذِي عِوَجٍ) فرمود:
يعنى غير مخلوق[6].
مؤلف:
آيه شريفه نمىتواند منطبق با اين روايت باشد. در سابق هم در تفسير آيه(تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ)[7] در
جلد دوم اين كتاب سخنى پيرامون كلام مزبور