نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 32
[وجوه
مختلف در باره خلقت انسان از خاك در آيه:(وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ
نُطْفَةٍ ...)]
(وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ
أَزْواجاً ...) اين آيه شريفه به خلقت انسان اشاره مىكند، كه
خداى تعالى نخست او را از خاك كه مبدأ دور اوست، و خلقتش به آن منتهى مىشود
بيافريد، و سپس او را از نطفه كه مبدأ نزديك اوست خلق كرد.
بعضى[1]
از مفسرين گفتهاند: مراد از خلقت آنان از خاك، خلقت پدر بزرگ ايشان آدم
است، چون هر چيزى به اصلش نسبت داده مىشود . بعضى[2]
ديگر گفتهاند: اصلا مقصود از كلام، بيان خلقت آدم به تنهايى است .
بعضى[3] ديگر
گفتهاند: مراد خلقت همه انسانها است، اما به طور اجمال و تفصيل، به اين معنا كه
هم به خلقت اجمالى انسانها از خاك در ضمن خلقت آدم اشاره مىكند، و هم به خلقت
تفصيلى ايشان كه از نطفه است، هم چنان كه فرمود:(ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ).
و
فرق بين اين سه وجه، آن است كه در وجه اول نسبت خلقت انسانها از خاك يك نسبت مجازى
عقلى است، (چون خود انسانها از خاك خلق نشدهاند، بلكه پدر بزرگشان خلق شده) و در
وجه دوم مراد از خلقت آنان خلقت آدم به تنهايى است مجازا، ولى نه مجاز در نسبت،
بلكه مجاز در كلمه، و در وجه سوم مراد از خلقت فرد فرد انسان از خاك به طور حقيقت
است نه مجاز، الا اينكه اين خلقت، خلقت اجمالى است نه تفصيلى، و با همين نكته، وجه
سوم با وجهى كه ما گفتيم فرق پيدا مىكند.
و
ممكن است وجه اول را با جمله(خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ
صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ)[4]، و
وجه دوم را با امثال آيه(وَ بَدَأَ خَلْقَ
الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ
مَهِينٍ)[5]، و
وجه سوم را با آيه(وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ
صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ)[6]
تاييد نمود، و براى هر يك از سه وجه مزبور وجهى است.