نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 226
سخنانى است
كه ابراهيم (ع) به بتهاى مشركين گفته، با اينكه بتها سنگ و چوب بودند و او
مىدانست كه جمادات نه غذا مىخورند و نه حرف مىزنند و ليكن شدت خشمى كه از آنها
داشته وادارش كرده آنها را موجوداتى با شعور فرض كند و همان اعتراضهايى كه به
اشخاص با شعور مىشود به آنها بكند.
ابراهيم
(ع) نظرى به بتها افكند كه درست به شكل انسانهايند، انسانهايى كه در پيش رو طعام
دارند و مشغول خوردنند، پس سرشار از خشم و غيظ گشته، پرسيد:(أَ
لا تَأْكُلُونَ) و چون پاسخى نشنيد، پرسيد:(ما
لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ) با اينكه شما خدايانى هستيد كه
پرستندگانتان خيال مىكنند شما عاقل و قادر و مدبر امور ايشانيد. اينجا بود كه
آخرين تصميم خود را گرفت. و بتها را شكست.(فَراغَ عَلَيْهِمْ
ضَرْباً بِالْيَمِينِ) حرف فا در آغاز اين
جمله اين معنا را مىرساند كه نتيجه آن خطابها اين شد كه تصميم گرفت با دست راست و
يا با قدرت بتها را درهم بكوبد، و اينكه گفتيم با قدرت، چون دست راست كنايه از
قدرت است.
بعضى[1]
از مفسرين كلمه يمين را به معناى سوگند گرفتهاند. و اين بعيد است، و
بنا به گفته آنان معناى آيه چنين مىشود: تصميم گرفت تا به خاطر سوگندى كه قبلا
خورده بود، و گفته بود:(تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ
أَصْنامَكُمْ)[2]
بتها را درهم بشكند.
(فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ) كلمه زف و
نيز زفيف به معناى راه رفتن به سرعت است، و معناى آيه اين است كه:
مردم با سرعت به طرف ابراهيم (ع) آمدند، به خاطر اهتمامى كه نسبت به حادثه داشتند
و احتمال مىدادند كه به دست ابراهيم (ع) پيش آمده باشد.
و
در اين كلام حذف و اختصارگويى به كار رفته، برگشتن مردم از مراسم عيد، و آمدنشان
به بتخانه، ديدن آن منظره، تحقيق حادثه و گمانشان به آن حضرت كه در سوره انبياء
آمده بود اينجا حذف شده است.
(قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما
تَعْمَلُونَ) در اين جمله نيز حذف و اختصارگويى به كار رفته: دستگيرى ابراهيم (ع)