نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 150
[وصف و
حال اصحاب الجنة در بهشت برين]
(إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ)
كلمه شغل به معناى كارى است كه آدمى را به خود مشغول سازد و از كارهاى
ديگر باز بدارد. و كلمه فاكه اسم فاعل از مصدر فكاهت است
كه به معناى گفت و شنودى است كه مايه خوشحالى باشد و ممكن هم هست به معناى تمتع و
لذت بردن باشد، و- به طورى كه گفته[1] شده- از
مصدر مزبور غير از اسم فاعل هيچ فعلى مشتق نشده است.
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: معناى فاكه صاحب ميوه است، همان طور كه
مىگوييم لابن و تامر- فلانى داراى لبن و تمر است ولى اين معنى را يك
نكته بعيد مىسازد، و آن اين است كه در اين آيات سخن از ميوه به ميان آمد، ديگر
لازم نبود كه بار ديگر تكرار شود، به خلاف اينكه كلمه مذكور را به معناى گفت و
شنود بگيريم كه ديگر تكرارى لازم نمىآيد.
و
معناى آيه اين است كه: اصحاب بهشت در آن روز در كارى هستند كه توجهشان را از هر
چيز ديگرى قطع مىكند و آن كار عبارت است از گفت و شنودهاى لذت بخش، و يا عبارت
است از تنعم در بهشت.
(هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ)
كلمه ظلال جمع ظل است كه به معناى سايه است. بعضى[3]
گفتهاند: جمع ظله- به ضمه ظاء- است، كه به معناى سايبان (و چتر) يا سقف يا درخت و
يا امثال اينها است كه مانع از نفوذ نور خورشيد مىشود. و كلمه ارائك
جمع أريكه است كه به معناى هر چيزى است كه بدان تكيه كنند، مانند پشتى
و متكا و امثال آن.
و
معناى آيه اين است كه: ايشان يعنى اهل بهشت و همسرانشان كه در دنيا محرم ايشان
بودند و از مؤمنات بودند، و يا حور العين كه همسران بهشتى ايشانند، در سايهها و
يا در زير سايبانهايى كه ساتر از آفتاب يا هر حرارت ديگرى است، قرار دارند، و بر
پشتىها به عزت تكيه مىكنند.
(لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ) كلمه
فاكهة به معناى مطلق ميوهها است، مانند: سيب، پرتقال و امثال آن. و