نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 513
چيست؟
فرمود: براى رسول خدا 6 جايز بود كه هر قدر مىخواست زن بگيرد، از دختران عموها
و عمهها، و دختران دايىها و دختران خالهها، با داشتن زنانى كه با خود او مهاجرت
كردند[1].
و
نيز حلال بود براى او اينكه با همسران مؤمنين (البته بعد از طلاق يا بعد از مرگ
شوهرشان)، بدون مهر ازدواج كند، و اين جنبه بخشش و هبه را داشت، كه زنى خود را به
او مىبخشيد، و اين از خصايص آن جناب بود، و بر ساير مسلمانان جايز نيست و
نمىتوانند بدون مهر زن بگيرند. اين خصيصه رسول خدا 6 همان است كه قرآن در جمله(وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ)
بدان اشاره مىكند.
و
در الدر المنثور است كه ابن سعد، ابن ابى شيبه، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر،
و طبرانى، از على بن الحسين (ع) روايت كردهاند، كه در ذيل جمله(وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً) فرمود: اين جمله در بارهامشريك
ازدى نازل شد، كه خود را به رسول خدا 6 بخشيد[2].
مؤلف:
روايت شده كه نام آن زن خوله دختر حكيم بوده، و نيز آمده كه ليلى دختر حطيم بوده،
و نيز آمده كه وى ميمونه بود، و ظاهرا زنانى چند بودهاند كه خود را به آن جناب
بخشيدهاند.
و
در كافى[3] با ذكر
سند، از محمد بن قيس، از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه فرمود: زنى از انصار نزد رسول
خدا 6 آمد، و عرضه داشت: يا رسول خدا 6 هر چند رسم نيست كه زن به خواستگارى
شوهر رود، ولى من از آن جايى كه زنى رسيده هستم، و سالها است كه شوهر ندارم، و
فرزند دار نشدهام، آيا شما ميل دارى مرا بگيرى؟ اگر حاجتى به من داشته باشى، من
خود را به تو مىبخشم، در صورتى كه قبول كنى، و رسول خدا 6 روى خوش به او نشان
داد، و دعاى خير كرد.
آن
گاه فرمود: اى خواهر انصار، خدا از ناحيه رسول خود به همه شما جزاى خير دهد، مردان
شما مرا يارى كردند، و زنانشان به من رغبت نمودند، حفصه (دختر عمر و همسر آن
[1] اين جمله اخير با سوده دختر زمعه منطبق مىشود كه رسول خدا6 قبل از هجرت طلاقش داده بود و بعد از هجرت مجددا او را گرفت( مترجم).