responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 511

يافتن به چيزى است، و جمله مورد بحث حاليه است، كه حال منافقين و آن دو طايفه ديگر را بيان مى‌كند، و حاصل مجموع اين حال و آن صاحب حال، اين مى‌شود كه اگر سه طايفه مذكور دست از فساد برندارند، تو را عليه آنان مى‌شورانيم، در حالى كه اين سه طايفه هر جا كه يافت شوند ملعون باشند، و خونشان براى همه مسلمانان هدر باشد.

(سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا) كلمه سنة به معناى طريقه معمول و رايج است، كه به طبع خود غالبا يا دائما جارى باشد.

خداى سبحان مى‌فرمايد: اين عذاب و نكالى كه به منافقين و آن دو طايفه ديگر وعده داديم و گفتيم كه تبعيدشان مى‌كنيم و خونشان را هدر مى‌سازيم، سنتى است از خدا كه در امتهاى پيشين نيز جارى ساخته، هر وقت قومى به راه فساد انگيزى و ايجاد فتنه افتادند، و خواستند تا بمنظور استفاده‌هاى نامشروع، در بين مردم اضطراب افكنده، تا در طغيان و سركشى بى مانع باشند، ما آنان را به همين طريق گرفتيم، و تو هرگز دگرگونى در سنت خدا نخواهى يافت، پس در شما امت همان جارى مى‌شود كه در امتهاى قبل از شما جارى شد.

بحث روايتى [چند روايت در باره احكام و آداب طلاق‌]

در كتاب فقيه آمده كه عمرو بن شمر، از جابر، از امام باقر (ع) روايت كرد كه در ذيل كلام خداى عز و جل‌(ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا) فرموده: متعوهن معنايش اين است كه تا آن جا كه مى‌توانيد به ايشان نيكى كنيد، چون زن طلاق گرفته با نكبت، وحشت، اندوه بزرگ، و شماتت دشمنان، به خانه خود بر مى‌گردد، و چون خدا خودش كريم و با حياء است، اهل كرامت و حياء را دوست مى‌دارد، و گرامى‌ترين شما كسى است كه نسبت به همسر خود كرامت و بزرگوارى بيشترى داشته باشد[1].

و در كافى به سند خود از حلبى، از امام صادق (ع) روايت كرده، كه در پاسخ اين مساله كه مردى همسرش را قبل از آنكه عمل زناشويى با وى انجام دهد طلاق داده، فرمود: اگر مهرش را معين كرده، نصف آن را بايد بدهد، و اگر معين نشده، بايد به مقدار پولى‌


[1] الفقيه، ج 3، ص 327، ح 2.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 511
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست