responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 444

و وقفت اذ جبن المشجع‌

موقف البطل المناجز

ان السماحة و الشجاعة فى‌

الفتى خير الغرائز

من از بس رو در روى جمع شما فرياد (هل من مبارز) زدم صداى خود را خشن ساختم، و كسى پاسخم نگفت. و من هم چنان در موقفى كه شجاعان هم در آن موقف دچار وحشت مى‌شوند، با كمال جرأت ايستاده، آماده جنگم، راستى كه سخاوت و شجاعت در جوانمرد بهترين غريزه‌ها است.

اين بار نيز از بين صف مسلمين على برخاست، و اجازه خواست، كه به نبرد او برود، حضرت فرمود: آخر او عمرو است، عرضه داشت: هر چند كه عمرو باشد، پس اجازه‌اش داد، و آن جناب به سويش شتافت.

ابن اسحاق مى‌گويد: على (ع) وقتى به طرف عمرو مى‌رفت اين رجز را مى‌خواند:

لا تعجلن فقد أتاك‌

مجيب صوتك غير عاجز

ذو نية و بصيرة

و الصدق منجى كل فائز

انى لأرجو ان اقيم‌

عليك نائحة الجنائز

من ضربة نجلاء يبقى‌

ذكرها عند الهزاهز

يعنى عجله مكن، كه پاسخگوى فريادت مردى آمد كه هرگز زبون نمى‌شود، مردى كه نيتى پاك و صادق دارد، و داراى بصيرت است، و صدق است كه هر رستگارى را نجات مى‌بخشد، من اميدوارم (در اينجا غرور به خود راه نداد همچون دلاوران ديگر خدا را فراموش نكرد، و نفرمود من چنين و چنان مى‌كنم، بلكه فرمود اميدوارم كه چنين كنم) نوحه‌سرايان را كه دنبال جنازه‌ها نوحه مى‌خوانند، به نوحه‌سرايى در مرگت برانگيزم، آنهم با ضربتى كوبنده، كه اثر و خاطره‌اش، در همه جنگها باقى بماند.

عمرو وقتى از زير آن روپوش آهنى اين رجز را شنيد، پرسيد: تو كيستى؟ فرمود: من على هستم، پرسيد: پسر عبد منافى؟ فرمود: پسر ابى طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد منافم، عمرو گفت: اى برادر زاده! غير از تو كسى مى‌آمد كه سالدارتر از تو مى‌بود، از قبيل عموهايت، چون من از ريختن خون تو كراهت دارم.

على (ع) فرمود: و ليكن به خدا سوگند من هيچ كراهتى از ريختن خون تو ندارم، عمرو از شنيدن اين پاسخ سخت خشمناك شد، و از اسب فرود آمد و شمشير خود را از غلاف كشيد، شمشيرى چون شعله آتش و با خشم به طرف على حمله‌ور شد، على‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 444
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست