نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 61
(وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً
فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ
مَنْصُوراً)[1]
كه معناى(إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً)
اين است كه نصرت لازم براى او است، و ما وصف گذشته را براى موصوفش لازم كرديم، پس
معناى آيه مورد بحث اين مىشود كه: كيف نكلم صبيا فى المهد چگونه با
كودكى كه واقعا كودك است و به همان حال هم هست گفتگو كنيم؟.
[سخن گفتن عيسى 7 در گهواره با مردم:(قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ ...)]
از اينجا پاسخ عيسى (ع)، شروع مىشود و آن جناب اصلا متعرض مساله
ولادتش نشد، با اينكه همه مشكل مردم از آن بود، و اين بدان جهت است كه سخن گفتن
كودك مولود معجزهاى است كه هر چه بگويد جاى ترديدى نمىگذارد در اينكه حق است،
چون معجزهاى است، مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه در آخر گفتارش بر خود سلام كرد،
يعنى بر نزاهت و ايمنيش از هر قذارت و خباثتى شهادت داده و از پاكى و طهارت موادش
خبر داد.
عيسى (ع) سخن خود را با جمله(إِنِّي
عَبْدُ اللَّهِ) آغاز نمود تا به عبوديت خود براى خدا
اعتراف نموده، از غلو غلو كنندگان جلوگيرى كند و حجت را بر آنان تمام سازد، هم
چنان كه در آخر كلامش گفت( وَ إِنَّ اللَّهَ
رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ .)
و در جمله(آتانِيَ الْكِتابَ) از دادن خدا كتاب را به او خبر داد، و ظاهرا مقصود از آن همان انجيل
است، و در جمله(وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا) به
نبوت خود اعلام فرمود كه ما در مباحث نبوت در جزء دوم اين كتاب فرق ميان نبوت و
رسالت را بيان كرديم، و با در نظر گرفتن آن بيان معلوم مىشود كه عيسى (ع) در آن
روز تنها نبى بوده، و بعدها خداوند او را به رسالت برگزيده، و از ظاهر كلامش بر
مىآيد كه در همان روز كتاب و نبوت داده شده، نه اينكه بخواهد از آينده خبر دهد.
( وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي
بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا .)
معناى مبارك بودنش هر جا كه باشد اين است كه محل براى هر بركتى باشد،
و بركت به معناى نمو خير است، يعنى او براى مردم منافع بسيار دارد، علم نافع به
ايشان مىآموزد، و به عمل صالح دعوتشان مىكند، و به ادبى پاكيزهتر تربيتشان
مىكند، و كور و پيس را شفا داده، اقويا را اصلاح و ضعفا را تقويت و يارى مىكند.
جمله(وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ
الزَّكاةِ ...) اشاره به اين است كه در شريعت او نماز و
[1] و كسى كه به ظلم كشته شود ما براى وليش سلطنتى قرار داديم پس
كسى در قتل اسراف نكند، كه مقتول يارى شده است. سوره اسرى، آيه 33.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 61