نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 62
زكات تشريع شده، و نماز عبارت است از توجه
بندگى مخصوص به سوى خداى سبحان و زكات عبارت است از انفاق مالى، و اين دو حكم در
بيش از بيست جاى قرآن قرين هم ذكر شده، بنا بر اين ديگر به گفته آن كسى كه گفته
مراد از زكات تزكيه نفس و تطهير آن است، نه واجب مالى، اعتناء نمىشود.
يعنى مرا مهربان و رؤوف نسبت به مردم قرار داد، و يكى از مظاهر آن
اين است كه من به مادرم مهربانم، و نسبت به ساير مردم هم جبار و شقى نيستم،
و جبار كسى را گويند كه جور خود را به مردم تحميل كند، ولى خودش جور
مردم را تحمل نكند و از ابن عطاء نقل شده كه جبار آن كسى است كه خير خواه نباشد و
شقى آن كسى است كه پذيراى خير خواهى ديگران نباشد.
در اين آيه در سه موطن تكون و هستيش به خودش سلام كرده، كه توضيحش در
آخر داستان يحيى گذشت.
بله، ميان اين سلام كردن و آن سلام كردن فرقى هست، و آن اين است كه
سلام در داستان يحيى، نكره (يعنى بدون الف و لام) آمده، و اين خود دلالت بر نوعى
خاص دارد، و در اين قصه با الف و لام آمده كه جنس و عموميت را مىرساند، و فرق
ديگر اينكه در داستان يحيى سلام كننده بر او خداى سبحان بود، و در اين داستان خود
عيسى بوده است.
از ظاهر اين آيه بر مىآيد كه اين آيه و آيه بعديش دو جمله معترضه
هستند و آيه سوم تتمه كلام عيسى (ع) است.
در جمله(ذلِكَ عِيسَى ابْنُ
مَرْيَمَ) كلمه ذلك اشاره به سراپاى داستانى است كه قرآن كريم از
سر گذشت و اوصاف عيسى آورده، و معنايش اين است كه اين شخصى كه ما، در باره ولادتش
سخن گفتيم و او خود را به عبوديت و نبوت و كتاب معرفى كرد همان عيسى بن مريم است.
و كلمه(قَوْلَ الْحَقِّ) كه به صداى بالا خوانده مىشود عامل نصبش مقدر است و تقدير
كلام اقول قول الحق مىباشد، و جمله(الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ) يعنى آنكه در بارهاش شك و
نزاع مىكنند، وصف عيسى است، و معنايش اين است كه اين همان عيسى بن مريم است كه در
بارهاش شك و نزاع مىكنند.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 62