نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 336
نداشته است .
و اما بنا بر وجه دوم معنا چنين مىشود: مگر نيامد براى ايشان
بيان آنچه در كتب نخستين از اخبار امتهاى گذشته بود، آنهايى كه بر انبياى خود
معجزاتى پيشنهاد كردند، و آن انبيا هم آن معجزات را آوردند، و آوردن آنها باعث
هلاكت و استيصال آنان شد، چون بعد از آمدن آن معجزات باز هم ايمان نياوردند، با
اين حال مردم امروز چرا متنبه نمىشوند، و ايشان هم مانند آن اقوام گذشته پيشنهاد
معجزه مىكنند، با اينكه معجزه قرآن برايشان آمد؟ هر يك از اين دو معنا را
كه قبول كنيم، نظيرش در كلام خداى تعالى آمده است.
ظاهرا ضمير در من قبله به كلمه بينه - كه در
آيه قبلى بود- بر مىگردد، چون مقصود از آن قرآن است، و معناى آيه اين است كه: اگر
ما كفار را به خاطر اسرافى كه در كفر ورزيدند، به عذابى هلاك كنيم قبل از آنكه بر
آنان بينه نازل سازيم و حجت را بر آنان تمام كنيم، آن وقت حجت به نفع آنان و به
ضرر ما، و خلاصه حق به جانب ايشان مىشد، چون مىگفتند: پروردگارا! چرا رسولى به
سوى ما گسيل نكردى، تا قبل از آنكه به عذاب استيصال هلاك و بيچاره شويم، آيات تو
را پيروى كنيم؟.
بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند: ضمير مذكور به رسول بر مىگردد، هر چند چنين لفظى قبلا نيامده، ولى از
مضمون آيه قبلى استفاده مىشود، به شهادت اينكه گفتند: چرا رسولى به سوى ما
نفرستادى و اين وجه از نظر لفظ وجهى قريب و نزديك به ذهن است، ولى معناى اول
از نظر معنا قريب به ذهن است، و جمله(فَنَتَّبِعَ
آياتِكَ) آن را تاييد مىكند، چون نفرمود:
كلمه تربص به معناى انتظار است، و صراط سوى
به معناى راه مستقيم است، و جمله كل متربص معنايش اين است كه بگو هر
يك از ما و شما منتظريم، ما منتظريم تا وعدهاى كه در باره شما خدا به ما داده، كه
دين خود را بر كفر شما جلو مىاندازد و نور خود را تمام مىكند فرا رسد، شما هم
منتظريد تا بلاها بر سر ما هجوم آورد، و شما بتوانيد دعوت حق ما را باطل كنيد، و
هر يك از ما و شما راه خود را به سوى آرزو و هدف خود گرفته، پيش