responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 302

و نيز در همان كتاب در ذيل جمله‌(يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ) نقل كرده كه فرمودند: داعى عبارت است از مناديى از ناحيه خداى عز و جل [1].

و نيز در همان كتاب در ذيل جمله‌(وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً) مى‌گويد: پدرم از حسن بن محبوب از ابى محمد وابشى از ابى الورد از حضرت ابى جعفر (ع) برايم حديث كرد كه فرمود: چون روز قيامت شود خداى تعالى تمامى مردم را در يك سرزمين جمع مى‌كند، در حالى كه همه پا برهنه و لخت و عريان باشند، پس در موقف حشر مى‌ايستند، آن قدر كه عرق شديدى از ايشان فرو ريزد، نفس‌ها به شماره افتد، در چنين حالى به مقدار پنجاه سال خواهند ايستاد، و اين همان قول خداى عز و جل است كه مى‌فرمايد:

(وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً ...)[2].

[روايتى در نفى رؤيت خداى تعالى‌]

و در كافى احمد بن ادريس از محمد بن عبد الجبار از صفوان بن يحيى روايت آورده كه گفت: ابو قره محدث از من درخواست كرد تا او را نزد امام ابو الحسن حضرت رضا (ع) ببرم، پس من از آن جناب برايش اجازه گرفتم، آن جناب هم اجازه دادند، ابو قره داخل شده از حلال و حرام و احكام سؤال‌ها كرد، تا سؤالش به توحيد منجر شد.

ابو قره گفت: براى ما اين چنين روايت شده كه خداى تعالى مشاهده و كلام خود را ميان دو پيغمبر تقسيم كرد، كلام خود را به موسى، و ديده شدنش را به محمد 6 داد، امام ابو الحسن (ع) فرمود: پس آن كس كه از طرف پروردگار متعال مامور شد به جن و انس ابلاغ كند كه: (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ)- ديدگان او را نمى‌بيند و اينكه‌( وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً)- و احاطه علمى به او نمى‌يابند و اينكه: (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ)- و چيزى همانند او نيست آيا او محمد 6 نبود؟ گفت: آرى او بود. فرمود: چطور ممكن است مردى در برابر تمامى خلق برخيزد و به ايشان خبر دهد كه از ناحيه خدا آمده، و مامور شده ايشان را به سوى خدا دعوت كند، آن وقت در ضمن دعوتش در معرفى خداى تعالى بگويد:(لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ) و(لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً) و(لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ) آن وقت همين شخص به ايشان بگويد: من خدا را به دو چشم خود ديده‌ام و احاطه علمى به او يافته‌ام و او را به صورت بشرى ديدم آيا شرم نمى‌كنيد؟ زنادقه (كه دشمنان اسلامند) چنين جرأتى به خود نمى‌دهند كه به پيغمبر اسلام چنين تناقض گويى نسبت دهند، تا آنجا كه فرمود: قرآن صريحا فرموده:(وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً) و كسى كه خداى را با چشم ببيند احاطه علمى به آن يافته و معرفت به او پيدا كرده است.


[1] ( 1، 2) تفسير قمى، ج 2، ص 64.

[2] ( 1، 2) تفسير قمى، ج 2، ص 64.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 302
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست