responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 230

الهى ديگر بر مى‌گزيدند، و به زودى در تفسير جمله‌(وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى‌) خواهد آمد.

بله، عوام از بت‌پرستان گاهى سخنانى مى‌گويند كه با اصول اعتقاديشان سازگار نيست، مثل اينكه به بعضى از بت‌هاى خود نسبت آفريدگارى و تدبير مى‌دهند، با اينكه از نظر اصول اعتقادى آنان خلقت و تدبير كار ارباب بتها است نه خود بتها.

[اقوال مختلفى كه در باره مذهب و اعتقاد فرعون نقل شده است‌]

پس خلاصه مذهب بت‌پرستان اين است كه ايشان خداى را منزه از اين مى‌دانند كه كسى او را عبادت كند، و به درگاهش تقرب جويد، و اگر بخواهند به درگاه او تقرب جويند، بعضى از خلق خداى را شفيع او قرار مى‌دهند، و آن واسطه را كه يا ملائكه است و يا جن و يا قديسين از بشر عبادت مى‌كنند، و بسيارى از بت‌پرستان سلاطين بزرگ را هم معبود خود بر مى‌گزينند، و آنها را مظاهر عظمت خدا مى‌دانند ولى در عين حال معبود بودن يك سلطان را مانع از اين نمى‌دانند كه خود آن سلطان نيز معبودى ديگر داشته باشد يعنى از يك سو عابد رب خود و از سوى ديگر معبود ديگران باشد، هم چنان كه در روم قديم كه بيشترشان از وثنيت صابئه بودند، صاحب خانه را رب اهل خانه مى‌دانستند، فرعون زمان موسى هم از آنها بود، كه از يك سو معبود مردم بود، و از سوى ديگر ادعاى الوهيت مى‌كرد، و مردم او را مى‌پرستيدند، و همين معنا از خلال آيات قرآن كريم نيز به دست مى‌آيد.

اشكالى كه به بسيارى از مفسرين متوجه مى‌شود از اينجا روشن مى‌گردد. در روح المعانى گفته: بعضى از مفسرين معتقدند كه فرعون عارف به خداى عز و جل بود، چيزى كه هست چون معاند و لجباز بود، زير بار دعوت موسى نمى‌رفت. اين گروه از مفسرين بر مدعاى خود به عده‌اى از آيات استدلال كرده‌اند و نيز استدلال كرده‌اند به اينكه سلطنت فرعون از قبطيان تجاوز نكرد و به حدود شام نرسيد، به شهادت اينكه موسى (ع) وقتى از نزد او فرار كرد به مدين آمد و شعيب (ع) به او گفت: نترس كه از مردم ستمكار نجات يافتى، آن وقت چطور ممكن است معتقد باشد به اينكه الهه همه عالم است؟ و نيز دليل آورده‌اند به اينكه فرعون قطعا مردى عاقل بوده، چون به حد تكليف رسيده بود و هر عاقلى به بداهت و ضرورت مى‌داند كه نيست بوده و هست شده، و كسى كه چنين باشد به مدبرى محتاج است پس در نتيجه معتقد به مدبر خواهد بود.

بعضى ديگر از مردم گفته‌اند: فرعون خدا را نمى‌شناخته، با اينكه اتفاق دارند كه هيچ عاقلى معتقد به اين نمى‌شود كه خودش خالق آسمان و زمين و آنچه بين آن دو است باشد، چيزى كه هست در كيفيت جهل او به خدا اختلاف كرده‌اند، عده‌اى احتمال داده‌اند دهرى و منكر وجود صانع بوده و يا ممكن است معتقد بوده كه ممكن الوجود احتياجى به مؤثر

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 230
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست