responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 223

پس اين نوع از تبليغ و آثارى كه از نبوت در پى دارد، مانند وجوب اطاعت و امثال آن، امرى است كه در عين اينكه از مختصات نبوت است، نيابت بردار هم هست، و اگر كسى در آن شريك نبى شود، شريك در امر نبى شده است، پس همين معنا مراد از كلمه امرى در دعاى رسول خدا 6 است هم چنان كه همين معنا مقصود در دعاى موسى است.

در جلد نهم اين كتاب در تفسير اول سوره برائت، در داستان فرستادن رسول خدا 6 على را براى خواندن آيات اول سوره بر اهل مكه و عزل ابو بكر از اين ماموريت، مطالبى مربوط به بحث ما گذشت، كه در آنجا گفتيم اگر رسول خدا 6 ابو بكر را عزل كرد، به استناد وحيى بود كه به آن حضرت شد مبنى بر اينكه: اين ماموريت را انجام ندهد مگر خودت و يا مردى از خودت.

و در تفسير قمى آمده كه گفت: پدرم از حسن بن محبوب، از علاء بن رزين، از محمد بن مسلم، از امام ابى جعفر (ع) روايت كرد كه فرمود: وقتى مادر موسى حامله شد، هيچ كس از حاملگى او خبردار نگرديد، تا روزى كه فرزندش را زاييد، فرعون به هر يك از زنان بنى اسرائيل زنى از قبطيان را موكل كرده بود كه مراقبشان باشند و اين سانسور را وقتى پديد آورد كه از بنى اسرائيل شنيد مى‌گويند به زودى مردى در ما متولد مى‌شود به نام موسى بن عمران كه هلاكت فرعون و اصحابش به دست او خواهد بود، فرعون وقتى اين را شنيد گفت:

من هم تمام اطفال ذكور ايشان را مى‌كشم تا آن منجى كه در انتظارش هستند پديد نيايد، آن گاه ميان مردان و زنان جدايى انداخت و مردان را زندانى كرد.

همين كه مادر موسى، موسى را آورد و ديد كه فرزندش پسر است، ناراحت شد و گريه كرد و گفت: همين الساعه او را مى‌كشند ، ولى خداى تعالى مهر و عطوفتى در آن زن قبطى كه موكل بر وى بود ايجاد نمود و از روى دلسوزى پرسيد چرا رنگت پريد؟ گفت:

مى‌ترسم بچه‌ام را بكشند، گفت: نه، نترس و موسى (ع) چنان بود كه هيچ كس او را نمى‌ديد مگر آنكه دوستدارش مى‌شد، هم چنان كه خداى تعالى فرمود:(وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي) به همين جهت آن زن قبطى دوستدار وى شد[1].

و در كتاب علل به سند خود از ابن ابى عمير روايت كرده كه گفت: به موسى بن جعفر (ع) عرض كردم: از معناى آيه‌(اذْهَبا إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‌)


[1] تفسير قمى، ج 2، ص 135.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 223
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست