نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 125
به هر حال در اينكه اگر از كفار تعبير به
ظالمان كرد براى اين بوده كه به علت حكم اشاره كرده باشد، حرفى نيست.
و معناى اين دو آيه چنين است كه: هيچ يك از شما- متقيان و ظالمان-
نيست، مگر آنكه به زودى در لبه و پرتگاه آتش قرار مىگيريد، و اين قرار دادن شما
در پرتگاه آتش واجبى حتمى بر پروردگارت شده، آن گاه كسانى را كه تقوى داشتهاند
نجات داده، ظالمان را در آن باقى مىگذاريم، به خاطر اين كه ظلم كردند، و ايشان هم
چنان به زانو در آمده، باقى مىمانند.
بحث روايتى [ (رواياتى در بيان مراد از:(أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً)
و(إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها))]
در كافى به سند خود از مالك جهنى روايت كرده كه گفت: از حضرت صادق
(ع) معناى كلام خداى را پرسيدم كه مىفرمايد: (أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ
شَيْئاً)- آيا انسان يادش رفته كه ما او را قبلا خلق كرديم در حالى كه هيچ
چيز نبود؟ مىگويد، در جوابم فرمود: يعنى مقدر و كتاب نوشته نبود[1].
و در محاسن به سند خود از حمران روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع)
از معناى آيه(أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ ...) پرسيدم، فرمود: يعنى نه در كتابى بود و نه در علمى[2].
مؤلف: مقصود از اين دو حديث اين است كه انسان در كتاب و علم، يعنى در
هيچ يك از كتب محو و اثبات نبود، بعدا خدا وقتى اراده كرد ايجادش كند در كتاب
اثباتش كرد، نه در لوح محفوظ، چون قرآن كريم راجع به لوح محفوظ مىفرمايد: هيچ
چيزى از قلم آن نيفتاده، لا يعزب عنه .
و در تفسير قمى در ذيل آيه(ثُمَّ
لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا)
فرموده است: يعنى به زانو در آمدهاند[3].
و در همان كتاب از حسين بن ابى العلاء از امام صادق (ع) آورده كه در
ذيل آيه(وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها) فرمود مگر نشنيدى كه عرب مىگويد: بر فلان قبيله وارد