نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 124
باشد كه هيچ يك از شما نيست مگر آنكه آمادگى
دخول آتش را دارد و اگر كسى داخل نشود به نجات خدا داخل نشده، همانطور كه آن آيه
ديگر مىفرمايد:(وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ
وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً)[1].
در جواب مىگوييم: معناى اين حرف اين است كه ورود به آتش مقتضاى طبع
هر انسانى باشد، چون هر چه از خير و سعادت به او مىرسد از ناحيه خدا است نه خودش،
ذات خودش جز اقتضاى شر و شقاوت ندارد، ولى اين حرف با ذيل خود آيه نمىسازد كه
مىفرمايد:(كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا) زيرا اين قسمت صراحت دارد در اينكه اين ورود با ايراد خدا انجام
مىشود، خدا است كه ايشان را وارد مىكند، نه اقتضاى طبع خود آنان.
پس حق مطلب اين است كه ورود بر بيش از حضور و اشراف (البته اختيارى)
دلالت ندارد، از كتب لغت معنايى بيش از اين برايش استفاده نمىشود، پس جمله(وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها) به بيش از قصد و حضور و اشراف دلالت ندارد كه اين با جمله(ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ
الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا) كه دلالت بر دخول تمام مردم
يا ستمكاران در جهنم دارد، منافات ندارد.
(كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا)- ضمير در كان به ورود، و يا به جمله سابق، به اعتبار
اينكه (هيچ كس نيست مگر آنكه وارد آن مىشود)، حكم و فرمانى بود، بر مىگردد و
كلمه حتم و جزم و قطع ، يك معنا دارد، و معناى
جمله مورد بحث اين است كه:
اين ورود يا حكمى كه كرديم بر خداى تعالى واجب و حتمى است، و اين
وجوب به فرمان خود خدا بوده، خودش عليه خود حكم رانده، چون حاكمى كه بر او حكم
براند وجود ندارد.
قبلا به معناى جمله(وَ نَذَرُ
الظَّالِمِينَ فِيها) اشاره رفت، و گفتيم كه اين
جمله دلالت مىكند بر اينكه ظالمان داخل آتشند، آن گاه در همانجا ايشان را باقى
مىگذارند و متقين را نجات مىدهند، و عبارت نجات دادن متقين دلالت ندارد بر اينكه
آنان نيز با ظالمان داخل آتش باشند، چون گفتيم نجات دادن بدون داخل بودن نيز متحقق
مىشود مثل اينكه در شرف دخول باشند، مگر اينكه بگويى ما آن را از لفظ نجات
دادن استفاده نمىكنيم، بلكه از اينكه اين دو لفظ يعنى نجات
دادن و باقى گذاشتن در يك سياق قرار گرفتهاند به دست مىآوريم.
[1] اگر فضل و رحمت خدا نبود هيچ يك از شما ابدا پاك نمىشد.
سوره نور، آيه 21.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 124