نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 499
كلمه سبب به معناى وصله و وسيله
است. پس معناى ايتاء سبب از هر چيز اين مىشود كه از هر چيزى كه معمولا مردم به
وسيله آن متوسل به مقاصد مهم زندگى خود مىشوند، از قبيل عقل و علم و دين و نيروى
جسم و كثرت مال و لشگر و وسعت ملك و حسن تدبير و غير آن. جمله مورد بحث منتى است
از خداى تعالى كه بر ذو القرنين مىگذارد و با بليغترين بيان امر او را بزرگ
مىشمارد. نمونههايى كه خداوند تعالى از سيره و عمل و گفتار او نقل مىكند كه
مملو از حكمت و قدرت است شاهد بر همين است كه غرض بزرگ شمردن امر او است.
(فَأَتْبَعَ سَبَباً).
اتباع به معناى لاحق شدن است، يعنى ملحق به سببى شد. و
به عبارتى ديگر وصله و وسيلهاى تهيه كرد كه با آن به طرف مغرب آفتاب سير كند و
كرد.
كلمه حتى دلالت مىكند بر اينكه فعلى در تقدير است و
تقدير كلام فسار حتى اذا بلغ- و سير كرد تا به مغرب آفتاب رسيد
مىباشد. و مراد از مغرب آفتاب، آخر معموره آن روز از ناحيه غرب است، به دليل
اينكه مىفرمايد: نزد آن مردمى را يافت .
مفسرين گفتهاند: منظور از عين حمئة چشمهاى داراى گل
سياه يعنى لجن است، چون حماة به معناى آن است و مقصود از عين دريا است، چون بسيار
مىشود كه اين كلمه به دريا هم اطلاق مىگردد. و مقصود از اينكه فرمود آفتاب
را يافت كه در دريايى لجندار غروب مىكرد اين است كه به ساحل دريايى رسيد
كه ديگر ما وراى آن خشكى اميد نمىرفت، و چنين به نظر مىرسيد كه آفتاب در دريا
غروب مىكند چون انتهاى افق بر دريا منطبق است. بعضى هم گفتهاند: چنين چشمه
لجندارى با درياى محيط، يعنى اقيانوس غربى، كه جزائر خالدات در آن است منطبق است
و جزائر مذكور همان جزائرى است كه در هيات و جغرافياى قديم مبدأ طول به شمار
مىرفت، و بعدها غرق شده و فعلا اثرى از آنها نمانده است.
جمله (فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ) به صورت عين حامية يعنى حاره (گرم) نيز قرائت شده
و اگر اين قرائت صحيح باشد درياى حار با قسمت استوايى اقيانوس كبير كه مجاور
آفريقا است منطبق مىگردد، و بعيد نيست كه ذو القرنين در رحلت غربيش به سواحل
آفريقا رسيده باشد.