يعنى از تو از وضع ذو القرنين مىپرسند. چون اگر مقصود معرفى شخص او
بود جا داشت در جواب اسمش را معرفى كند و به ذكر لقبش كه همان ذو القرنين است
اكتفاء ننمايد.
پس معلوم مىشود سائل از سرگذشت او پرسش نموده. و كلمه
ذكر در پاسخ بزودى ذكرى از او را براى شما مىخوانم يا مصدر به
معناى مفعول است و معنايش اين است كه بگو به زودى از سرگذشت ذو القرنين
مقدارى مذكور را مىخوانم ، و يا مراد از ذكر قرآن است كه در خود قرآن موارد
زيادى به همين معنا آمده است، و در نتيجه معنايش چنين مىشود بگو به زودى از
او، يعنى از ذو القرنين، و يا از خداى تعالى قرآنى كه همان آيات بعدى است
مىخوانم . و معناى دومى روشنتر است.
تمكين به معناى قدرت دادن است. وقتى گفته مىشود
مكنته و يا مكنت له معنايش اين است كه من او را توانا كردم.
پس تمكن در زمين به معناى قدرت تصرف در زمين است، تصرفى مالكانه و
دلخواه، و چه بسا گفته شود كه مصدرى است ريخته و قالب گرفته شده از ماده
كون نه از مكن به توهم اصالت ميم. پس تمكين به معناى استقرار و
ثبات دادن است ثباتى كه باعث شود ديگر از مكانش كنده نشود و هيچ مانعى مزاحمتش
نتواند كند.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 498