responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 498

وعده پروردگارم درست است (98).

در آن روز بگذاريمشان كه چون موج در هم شوند و در صور دميده شود و جمعشان كنيم جمع كامل (99).

آن روز جهنم را كاملا به كافران نشان دهيم (100).

همان كسان كه ديدگانشان از ياد من در پرده بوده و شنيدن نمى‌توانسته‌اند (101).

مگر كسانى كه كافرند پندارند كه سواى من بندگان مرا خدايان توانند گرفت كه ما جهنم را براى كافران محل فرود آمدنى آماده كرده‌ايم (102).

بيان آيات [بيان آيات مربوط به شرح حال و بيان داستان ذو القرنين‌]

اين آيات راجع به داستان ذو القرنين است و در خلال آن پيشگويى‌هايى از قرآن نيز به چشم مى‌خورد.

(وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً).

يعنى از تو از وضع ذو القرنين مى‌پرسند. چون اگر مقصود معرفى شخص او بود جا داشت در جواب اسمش را معرفى كند و به ذكر لقبش كه همان ذو القرنين است اكتفاء ننمايد.

پس معلوم مى‌شود سائل از سرگذشت او پرسش نموده. و كلمه ذكر در پاسخ بزودى ذكرى از او را براى شما مى‌خوانم يا مصدر به معناى مفعول است و معنايش اين است كه بگو به زودى از سرگذشت ذو القرنين مقدارى مذكور را مى‌خوانم ، و يا مراد از ذكر قرآن است كه در خود قرآن موارد زيادى به همين معنا آمده است، و در نتيجه معنايش چنين مى‌شود بگو به زودى از او، يعنى از ذو القرنين، و يا از خداى تعالى قرآنى كه همان آيات بعدى است مى‌خوانم . و معناى دومى روشن‌تر است.

(إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَباً).

تمكين به معناى قدرت دادن است. وقتى گفته مى‌شود مكنته و يا مكنت له معنايش اين است كه من او را توانا كردم. پس تمكن در زمين به معناى قدرت تصرف در زمين است، تصرفى مالكانه و دلخواه، و چه بسا گفته شود كه مصدرى است ريخته و قالب گرفته شده از ماده كون نه از مكن به توهم اصالت ميم. پس تمكين به معناى استقرار و ثبات دادن است ثباتى كه باعث شود ديگر از مكانش كنده نشود و هيچ مانعى مزاحمتش نتواند كند.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 498
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست