نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 359
جاى آفتاب تغيير كرده، مثلا اگر صبح به خواب
رفته بودند، وقتى بيدار شدند ديدهاند آفتاب در اواسط آسمان و يا اواخر آن است آن
گاه شك كردند در اينكه در اين بين شبى را هم در خواب گذراندهاند، تا در نتيجه
خوابشان يك روز طول كشيده باشد، و يا چنين نبوده، و در نتيجه پارهاى از روز را در
خواب بودهاند، بدين جهت جواب خود را با ترديد دادند كه يا يك روز در خواب بودهايم
و يا پارهاى از يك روز، و به هر حال جوابى كه دادند يك جواب است.
ولى بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند دو جواب است. برخى از آنها نظرشان اين بوده كه يك روز در خواب بودهاند و
برخى ديگر آن شق ديگر را تشخيص دادهاند، دليل اين مفسرين اين است كه اگر جواب يكى
بوده به آن بيانى كه گذشت بايد گفته باشند كه ما پارهاى از روز خواب بودهايم و
يا يك روز و اندى، نه يك روز، به همين دليل كلمه او بايد براى تفصيل
باشد نه ترديد، يعنى از آن فهميده مىشود كه يكى از آنان گفته يك روز در خواب
بودهايم، و ديگران گفتهاند بعضى از يك روز را.
ليكن اين سخن، سخن قابل توجهى نيست: اولا براى اينكه از سياقى چون(لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ) به هيچ وجه چنين معنايى استفاده نمىشود. صرفنظر از سياق، اصلا در
قرآن كريم عين اين عبارت از شخص واحد نقل شده كه گفته است:(لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ)[2] كه
پر واضح است در آن عبارت معنا ندارد كلمه او براى تفصيل باشد.
و ثانيا، براى اينكه ترديد اصحاب كهف ناشى از استدلالى بوده كه از
شواهد و قرائن مشهود گرفتند، و چنين مردانى بزرگ شانشان اجل از اين است كه از روى
تحكم و هوى و هوس و گزافهگويى حرفى بزنند. و شواهد و قرائن خارجى كه انسان به
وسيله آن استدلال مىكند از قبيل آفتاب و سايه و نور و ظلمت و امثال آن آنهم از
كسانى كه تازه از خواب برخاستهاند امورى نيست كه مقدار دقيق زمانى كه به خواب
رفتهاند را مشخص سازد، حال چه اينكه ما كلمه او را براى ترديد بدانيم
يا براى تفصيل. پس مقصود از كلمه يوم در هر دو حال زيادتر از يك شبانه
روز است، و استعمال كلمه يك روز در يك روز و اندى شايع است، و تازگى
ندارد.
(قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ)- يعنى بعضى ديگر ايشان در رد آنهايى كه گفتند يك روز و يا
پارهاى از يك روز خوابيديم گفتند: پروردگار شما بهتر مىداند كه چقدر