نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 333
مادى آن است تا بدين وسيله فرد فرد بشر را
امتحان كند و سعادتمندان از ديگران متمايز شوند.
و به همين منظور نسلها را يكى پس از ديگرى به وجود مىآورد و متاعهاى
زندگى را كه در زمين است، در نظرشان جلوه مىدهد، آن گاه آنان را به اختيار خود وا
مىگذارد تا آزمايش تكميل گردد. بعد از اتمام آن، ارتباط مزبور را كه ميان آنان و
آن موجودات بود بريده، از اين عالم كه جاى عمل است به آن نشاه كه سراى حساب است،
منتقلشان مىكند، هم چنان كه فرموده:
پس حاصل معناى آيه اين شد كه: اعراض ايشان از دعوت و انذار و تبشيرت
باعث تاسف بيش از حد تو نشود، و اگر مىبينى كه سرگرم تمتع از امتعه حيات
مادىاند، ناراحت مباش، زيرا اينها اولين مردمى نيستند كه چنين هستند و كارى هم
نمىتوانند بكنند، بلكه نه تنها نمىتوانند كارى صورت دهند بلكه همين اعراض و
سرگرمى به متاع دنيا خود آزمايش الهى است كه ايشان را مسخر كرده است. آرى اين
ماييم كه بشر را در روى زمين منزل و متاعهاى آن را در نظرش جلوه داديم، كه
بينندگان را مفتون خود كند تا نفوسشان مجذوب گشته امتحان ما صورت گيرد و معلوم شود
كه كدامشان بهتر عمل مىكنند، و آن گاه پس از اتمام امتحان، به تحقيق كه همين ما
زمين و آنچه را كه در آن است به صورت سرزمين خشك و فاقد چيزى كه مايه رغبت باشد،
در مىآوريم.
پس ناگفته پيداست كه خداى سبحان از همه بشر ايمان نخواسته تا ايمان
نياوردن عدهاى به معناى شكست خوردنش باشد، و استمرارشان در كفر و ضلالت به معناى
مغلوب شدن خدا باشد، و از اين جهت تو ناراحت شوى، بلكه همين سرنوشت را، خود او
برايشان تنظيم نموده تا امتحانشان كند پس در هر حال خدا در آنچه خواسته غالب است.
از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه جمله(وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعِيداً جُرُزاً) از
باب استعاره به كنايه است، و مراد از آن، قطع رابطه تعلق بين انسان و متاعهاى
زندگى زمينى است.
[1] يعنى اگر ببينى كه ستمكاران در گردابهاى مرگند و فرشتگان
دستهاى خويش را گشوده كه جانهاى خويش بر آريد ... شما تك تك همانطور كه نخستين بار
خلقتان كرديم پيش ما آمدهايد و آنچه را به شما عطا كرده بوديم پشت سر گذاشتهايد
واسطههايتان را كه مىپنداشتيد در عبادت شما شريكند با شما نمىبينم، روابط شما
گسيخته و آنچه مىپنداشتيد نابود شده است. سوره انعام، آيه 93 و 94.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 333