نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 305
نموده كم و يا زيادش كند و يا به كلى و يا
بعضى از آن را به پيشنهاد مردم و يا هواى دل خويش متروك گذارد، و از خدا آيهاى
ديگر كه مطابق ميل مردم و يا ميل خود او است بخواهد و يا در پارهاى از احكام و
معارفش مداهنه و يا مسامحه كند، چون او رسولى بيش نيست، و تنها مامور است كه بشر
را بشارت و انذار دهد. پس همه اينها براى اين است كه قرآن حق است و از مصدر حق
صادر گشته، (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ)-
بعد از حق غير از ضلالت چه چيز ديگرى هست .
پس جمله(وَ ما أَرْسَلْناكَ ...) متمم كلام سابق است، و خلاصهاش اين است كه قرآن آيتى است حق، كه
احدى نمىتواند در آن دخل و تصرف نمايد، و رسول خدا 6 و غير او در اين مداخله
نداشتن برابرند.
اين آيه عطف است بر ما قبلش و معناى مجموع آن دو چنين مىشود، ما
قرآن را به حق نازل نموديم و آن را آيه آيه كرديم. در مجمع البيان گفته[1]: معناى
فرقناه فصلناه است، يعنى آن را آيه آيه و سوره سوره نازل كرديم،
جمله:(عَلى مُكْثٍ)
نيز بر همين معنا دلالت مىكند، زيرا مكث - به ضمه ميم و همچنين به
فتحه آن- دو واژه هستند به يك معنا .
پس لفظ آيه با صرفنظر از سياق آن تمامى معارف قرآنى را شامل مىشود،
و اين معارف در نزد خدا در قالب الفاظ و عبارات بوده كه جز به تدريج در فهم بشر
نمىگنجد، لذا بايد به تدريج كه خاصيت اين عالم است نازل گردد تا مردم به آسانى
بتوانند تعقلش كرده حفظش نمايند، و بر اين حساب آيه شريفه همان معنايى را مىرساند
كه آيه(إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ
تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ)[2] در مقام بيان آن است.
[حكمت نزول تدريجى و تفريق قرآن، مقارن شدن علم و عمل به قرآن و
تماميت يافتن استعداد مردم در تلقى آن است]
و نزول آيات قرآنى به تدريج و بند بند و سوره سوره و آيه آيه، به
خاطر تماميت يافتن استعداد مردم در تلقى معارف اصلى و اعتقادى و احكام فرعى و عملى
آن است، و به مقتضاى مصالحى است كه براى بشر در نظر بوده، و آن اين است كه علم
قرآن با عمل به آن مقارن باشد، و طبع بشر از گرفتن معارف و احكام آن زده نشود،
معارفش را يكى پس از ديگرى درك
[2] بدرستى كه ما قرار داديم آن را قرآنى عربى شايد شما تعقل
كنيد، و به درستى كه آن در اصل كتاب نزد ما هر آينه بلند مرتبه و با حكمت است. سوره
زخرف، آيات 3 و 4.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 305