responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 282

اقتضايى دارد، رسالت تنها اين اقتضاء را دارد كه آنچه را خداوند به او پيغام داده و مامور به ابلاغ بر بندگانش كرده كه از راه انذار و تبشير ابلاغ كند، نه اينكه قدرت غيبى خود را هم به او واگذار نموده او را بر آفريدن هر چه كه بخواهد قدرت دهد و به فرض محال كه چنين چيزى ممكن باشد خود آن جناب چنين ادعايى نكرده و بارها خاطر نشان ساخته كه من مانند شما يك فرد بشرم با اين تفاوت كه به من وحى مى‌شود، پس اين اقتراح و پيشنهاد ايشان با اينكه واضح البطلان است پيشنهاد عجيبى است.

و به همين جهت پيامبر خود را مامور نموده كه در جواب آنها نخست پروردگار خود را از گزاف و تفويض قدرت كه از گفته ايشان برمى‌آمد منزه نمايد (بعيد نيست كه از جمله‌(قُلْ سُبْحانَ رَبِّي) تعجب هم استفاده بشود چون مقام بسيار مناسبت آن را دارد)، و در ثانى بصورت استفهام بفرمايد:(هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا) مگر من جز يك فرد بشرم؟، و همين جواب، خود مؤيد اين است كه جمله‌(سُبْحانَ رَبِّي) در مورد تعجب و به منظور افاده آن آمده باشد، و معنا چنين باشد كه اگر اين اقتراح و توقعاتتان از من از اين نظر است كه من محمد و فرزند عبد اللَّه هستم كه از اين نظر من يك فرد بشر هستم و هيچ بشرى قدرت بر انجام اين امور ندارد، و اگر از اين نظر از من چنين توقعاتى مى‌كنيد كه من رسول خدايم كه معناى رسالت، داشتن قدرت بر اينگونه امور نيست و رسول جز گرفتن رسالت و رساندن آن شانى ندارد، و معناى رسالت اين نيست كه داراى قدرت غيبى مطلق باشد.

از اين بيان روشن شد كه هر يك از دو كلمه بشرا و رسولا دخالتى در تماميت جواب دارند، كلمه بشرا جواب اقتراح ايشان است كه آن جناب خودش چنين و چنان كند، و كلمه رسولا جواب از اين است كه اگر تو رسولى از خدايت قدرت برآوردن اينگونه امور را بگير.

بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: تنها كلمه رسولا در جواب دخالت دارد، و كلمه بشرا به عنوان مقدمه آورده شده، يعنى خواسته است قبلا ايشان را از اين اشتباه كه مگر بشر هم رسول مى‌شود بيرون آورده و بفهماند كه پيغمبران گذشته هم از جنس بشر بوده‌اند، و آن گاه جواب دهد كه پيغمبران جز بر آنچه كه به دستشان سپرده شده قدرت برآوردن چيز ديگرى ندارند، و معناى پيغمبرى اين نيست كه خداوند قدرت خود را به ايشان واگذار كرده باشد، و ايشان بتوانند به پروردگار خود تحكم كنند. پس معناى كلام اين مى‌شود كه: مگر من جز


[1] روح المعانى، ج 15، ص 169.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 282
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست