نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 283
پيغمبرى مانند ساير پيغمبرانم؟ .
مفسر نامبرده سپس چنين گفته است: ما نمىتوانيم هر دو كلمه بشرا و
رسولا را دو نقطه اتكاء در جواب بدانيم زيرا اولا با آنچه كه از روايات برمىآيد
مخالف است براى اينكه از روايات برمىآيد كه مشركين از رسول خدا 6 درخواست كردند
كه از خداى خود چنين و چنان بخواهد، نه اينكه خودش از پيش خود بياورد تا در
جوابشان گفته شود من جز بشرى نيستم و در ثانى مستلزم اين است كه كلمه
رسول، خبر بعد از خبر بوده و هر دو خبر كان بوده باشند كه ذوق سليم
اين معنا را نمىپسندد. اشكالى كه در گفتار او هست اين است كه:
اولا- حمل كردن كلمه بشرا بر پاسخ از اين پندار كه ممكن
نيست فرستاده خدا از جنس بشر باشد حملى است بدون دليل، زيرا در آيات قرآنى هيچ
نقلى از چنين پندارى ديده نشده است.
و ثانيا- آن طور هم كه او جمله(هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا) را معنا كرده باز
نقطه اتكاء كلام رسولا نيست، بلكه تشبيه رسول به ساير پيغمبران است
چون معناى او اين شد: مگر من جز پيغمبرى مانند ساير پيغمبرانم؟ پس در
نتيجه نقطه اتكاء كلام حذف شده و معلوم است كه حذف معتمد كلام، سياق را فاسد نموده
و شنونده چيزى از آن نمىفهمد (دقت بفرمائيد).
و ثالثا- اگر در روايات آمده كه از آن جناب خواستند تا از پروردگارش
درخواست اقتراحات ايشان را بكند در صورتى متبع است كه صريح كتاب مخالف آن نباشد و
گرنه به خاطر روايت دست از قرآن برنمىداريم و قرآن صراحت دارد بر اينكه(لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ) تا آنكه تو برايمان نهر بشكافى (أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ) يا آسمان را به زير آورى،
سبحان اللَّه اين چه بلندپروازى است در حق تاريخ و روايات آن، كه حتى آن را بر
كتاب خدا حكومت داده و در صورت مخالفت و معارضه صريح هم آن را بر قرآن مقدم بداريم.
و رابعا- ادعاى اينكه ذوق سليم خبر بعد از خبر را نمىپسندد هيچ وجهى
ندارد.
استفهام در جمله(أَ بَعَثَ
اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا) استفهام انكارى است، و
جمله(قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ ...)
حكايت حال كفار و وضع اعتقادات ايشان است، هر چند كه عين اين كلام را نگفته باشند.
و انكار نبوت و رسالت با اقرار به ثبوت اله، خود از عقائد بتپرستان
است كه در عين
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 283