نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 167
و در همان كتاب است كه نسايى و ابو الشيخ و
ابن مردويه از ابن عمر روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا 6 مردم را از كشتن
قورباغه نهى كرد و فرمود: همان صدايش تسبيح است[1].
و در همان كتاب است كه خطيب از ابى حمزه روايت كرده كه گفت ما نزد
امام سجاد على بن الحسين (ع) بوديم كه جمعى گنجشك از جلوى ما عبور كردند، و همه با
هم جيك جيك مىكردند، حضرت فرمود: مىدانيد چه مىگويند؟ عرض كرديم: نه، فرمود:
اول به شما بگويم كه من ادعا نمىكنم كه علم غيب دارم و ليكن از پدرم شنيدم كه
فرمود: از پدرم على بن ابى طالب (ع) شنيدم كه مىفرمود: مرغان در هر صبحگاهى خدا
را تسبيح نموده قوت و غذاى روزشان را مسئلت مىدارند، و اين همان تسبيح صبحگاهى
بود كه از خداى خود رزق امروز خود را طلب مىكردند[2].
مؤلف: نظير اين روايت را از ابى الشيخ و ابى نعيم در حليه از ابى
حمزه ثمالى از محمد بن على بن الحسين (ع) روايت كردهاند كه عبارتش چنين است محمد
بن على بن الحسين صداى گنجشكان را شنيد كه جيك جيك مىكردند، فرمود: مىدانى چه
مىگويند؟ گفتيم: نه، فرمود: پروردگار خود را تسبيح مىكنند و از او غذاى امروز
خود را طلب مىنمايند[3].
در همان كتاب است كه خطيب در تاريخ خود از عايشه روايت كرده كه گفت:
رسول خدا 6 وقتى بر من وارد شد فرمود: اى عايشه اين دو برد (لباس)
مرا بشوى، عرض كردم يا رسول اللَّه ديروز آنها را شستم، فرمود: مگر نمىدانى لباس
آدمى خداى را تسبيح مىگويد، و اگر چرك شود تسبيحش قطع مىشود[4].
و در همان كتاب مىگويد: عقيلى در كتاب الضعفاء و ابو الشيخ و ديلمى
از انس روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: اجل و سرآمد عمر چارپايان و حشرات
زمين و مورچه و كبك و ملخ و اسبان و قاطران و تمامى جنبندگان و غير جنبندگان در
تسبيح است، هر وقت تسبيح خود را قطع كرد خدا جانش را مىستاند، و اين كار ديگر
ربطى به عزرائيل (ملك الموت) ندارد[5].
مؤلف: و شايد مقصود از اينكه فرمود: اين كار ربطى به ملك الموت ندارد
اين باشد